بهترین های شل سیلوراستاین

مهمان

اگر يك تكه ديگر از «پاي» بخورم مي ميرم.
اگر يك تكه از پاي نخورم مي ميرم.
حالاكه قرار است بميرم
بهتره يك تكه بخورم بعد بميرم.
هام ... م ...
قورت ... خداحافظ
بهترین های شل سیلوراستاین - صفحة 4 235px-Shel_Silverstein_Signature.svg_

بهترین های شل سیلوراستاین - صفحة 4 235px-Shel_Silverstein_Signature.svg_

مهمان

يك در قديمي چند بار محكم بسته مي شود؟
بستگي دارد كه چقدر محكم آنرا به هم بزنيم.
يك نان بين چند نفر قسمت مي شود؟
بستگي دارد كه تكه هاي آنرا چه اندازه ببريم.
در يك روز چقدر خوبي وجود دارد؟
بستگي دارد كه چقدر خوب زندگي كنيم.
از يك دوست خوب چقدر محبت مي بينيم؟
بستگي دارد كه چقدر به او محبت كنيم.

مهمان

ماشين مشق و تكاليف
بهترين دستگاهي است كه ساخته شده.
مشق ات را بگذار تو و يك سكه بيانداز.
دگمه را بزن و در ده ثانيه،
مشق تو بيرون مي آيد تميز و حل شده.
بفرما: «نه به علاوه چهار مي شود چند؟ جواب هست سه»
سه؟
اي واي ...
مثل اينكه ماشين
انقدرها هم كامل نيست.

مهمان

مادربزرگ يك تاب برام فرستاد
خداي مهربان باد فرستاد
حالا من دلم مي خواهد تاب بخورم

چه كسي بايد درخت را تكان دهد؟
بهترین های شل سیلوراستاین - صفحة 4 235px-Shel_Silverstein_Signature.svg_

مهمان

يادم است كه جوراب هايم را پوشيدم،
يادم است كه كفش هايم را پايم كردم،
يادم است كه كراواتم را زدم،
همان كراوات خوشگل آبي و ارغواني ام را،
يادم است كتم را پوشيدم
تا در مهماني حسابي شيك و مرتب باشم.
اما باز احساس مي كنم چيزي است كه
شايد از قلم افتاده.
چيه؟ آن چيز چيه؟

مهمان

او مي خواست پيانو بزند
اما دستاش به شستي نمي رسيد
آخر سر وقتي رسيد
پاهاش به زمين نمي رسيد.
وقتي پاهاش به زمين
دستاش به شستي رسيد،
ديگه نمي خواست اين پيانوي قديمي را بزند.

مهمان

در تمام سالهائي كه سايه ام با من بود
اصلا نشسته بودمش
فكر كردم حتما ديگر خيلي كثيف شده.
اين است كه امروز
از روي ديواري كه رويش افتاده بود كندم اش
و انداختم توي لگن
با لباسهاي ديگر
پودر و صابون زدم به آن
ساعتها خيس اش كردم
شستم و چلاندمش
انداختم روي طناب خشك شود
چه كسي فكرش را مي كرد
كه سايه ام آب برود.
حالا سايه من
خيلي كوچكتر از خودم شده.

مهمان

كاپيتان هوك بايد يادش باشه
پاهايش را نخارونه
انگشت توي دماغش نكنه.
كاپيتان هوك بايد مواظب باشه
وقتي مي خواد با آدم ها دست بده.
كاپيتان هوك بايد احتياط كند
وقتي قوطي كنسرو باز مي كنه
يا بازي مي كنه، چاي مي ريزه
كتاباشو ورق مي زنه.
چقدر خوب شد

خيلي ها كاپيتان هوك نشدن.
بهترین های شل سیلوراستاین - صفحة 4 235px-Shel_Silverstein_Signature.svg_

مهمان

خدا به ما انگشت داده – مامان مي گه «با چنگال بخور»
خدا به ما صدا داده – مامان مي گه « داد نزن»
مامان مي گه «كلم بخور، هويج بخور، سبزي بخور»
اما خدا به ما بستني لذيد داده.
خدا به ما انگشت داده – مامان مي گه « از دستمال استفاده كني.»
خدا توي خيابان گودال هاي پر آب داده – مامان مي گه «شلپ شلپ نكن»
مامان مي گه «سرو صدا نكنيد باباتون خوابيده»
اما خدا به ما قوطي حلبي داده كه بازي كنيم.
خدا به ما انگشت داده – مامان مي گه « دستكش دستت كن»
خدا به ما باران داده – مامان مي گه «بيا خيس نشي»
مامان مي گه « مواظب باش، نزديك نشو
به اون سگاي خوشگل و بيگانه كه خدا به ما داده
خدا به ما انگشت داده – مامان مي گه «برو بشور دستاتو»
اما خدا به ما سطل زغال داده بدن كثيف داده.
حالا درسته كه من خيلي باهوش نيستم
اما اين را مي دانم بين اين دو حق با مامان نيست.

بهترین های شل سیلوراستاین - صفحة 4 85514611

مهمان

مي گويند « فكر تازه اي بكن
ببين چه بازار خوبي داره»
من چتري درست كردم از كاغذ
اما كسي نخريد.
آدامسي ساختم كه دوباره بشود استفاده كرد
كسي آن را نخريد.
بستني خردلي درست كردم
هيچكس آن را نچشيد
حالا قايقي ساخته ام با آب رويي در ته آن
اين ديگر چيزي است كه همه احتياج دارند
چون اگر آب بريزد توي قايق
درپوش آن را بردار تا خالي شود

مهمان

همه مي دانند كه
شاخ گوزن ايستاده
چه جاي خوبي است
براي آويختن رخت شسته،
ارزان است و سريع خشك مي شود
اما راستش را بخواهيد
خيلي از لباس ها را
با اين روش از دست دادم.

مهمان

مي خواهي هيپنوتيزم بشي؟
تو چشام خيره شو، عميق.
حالا سرت گيج مي ره، داري كم كم
كم كم به خواب عميق مي ري
حالا تحت قدرت مني.
خب حالا تا نيم ساعت حياط را جارو كن.
كفشامو واكس بزن.
لباسامو بشور.
مشقامو بنويس، پشتمو بخارون
برام كيك بزرگي درست كن.
حالا يواش يواش چشماتو واكن
ديدي هيپنوتيزم شدن چه لذتي داره؟

مهمان

چرا بعضي از صبح ها
لباس هاي آدم اندازه اش نيست؟
شلوار انقدر كوتاهه
نمي شه خم شد يا كه نشست.
آستين ها خيلي درازه
كلاه خيلي تنگه؟
چرا بعضي از صبح ها
لباس هاي آدم اندازه اش نيست؟

sunny نوشته است:: مي خواهي هيپنوتيزم بشي؟
تو چشام خيره شو، عميق.
حالا سرت گيج مي ره، داري كم كم
كم كم به خواب عميق مي ري
حالا تحت قدرت مني.
خب حالا تا نيم ساعت حياط را جارو كن.
كفشامو واكس بزن.
لباسامو بشور.
مشقامو بنويس، پشتمو بخارون
برام كيك بزرگي درست كن.
حالا يواش يواش چشماتو واكن
ديدي هيپنوتيزم شدن چه لذتي داره؟

جالب بود

بهترین های شل سیلوراستاین - صفحة 4 616212

بهترین های شل سیلوراستاین - صفحة 4 542612

مهمان

واه چقدر گرمه
خنك نمي شم
يك عالمه نوشابه خوردم
بايد كفشامو در بيارم توي سايه بشينم.
واه چقدر گرمه
پيراهنم به پشتم چسبيده
عرق از چونه ام مي آد پائين
بايد لباسامو دربيارم
و لخت بشينم.
واه چقدر گرمه
پنكه را امتحان كردم
استخر و بستني را امتحان كردم
بايد پوستم را بكنم
و با استخوانهايم بشينم
واه بازم گرمه!
بهترین های شل سیلوراستاین - صفحة 4 235px-Shel_Silverstein_Signature.svg_

مهمان

باب كت و شلوار صد دلاري خريد
اما پولش براي لباس زير نماند
گفت: اگر بيرون آدم خوب باشه
كسي نمي تونه بگه اون زير چيه؟
جك لباس زير صد دلاري خريد
و كت و شلوار پاره پوره اش را روي آن پوشيد
گفت: مهم نيست مردم چه مي بينند
من مي دونم اين زير چه پوشيده ام.
تام يك فلوت خريد، يك جعبه مداد روغني
كمي نان كمي پنير و يك گلابي زرد و خوشمزه
درباره كت و شلوار و لباس زير هم

راستش را بخواهيد زياد اهميتي نمي دهد.
بهترین های شل سیلوراستاین - صفحة 4 235px-Shel_Silverstein_Signature.svg_

مهمان

هيشكي منو دوس نداره،
هيشكي به من توجه نمي كنه،
هيشكي به من ميوه نمي ده،
هيشكي شيرين و نوشابه تعارف نمي كنه،
هيشكي به جوك هام گوش نمي ده، نمي خنده،
هيشكي تو دعوا به كمكم نمي آد،
هيشكي دلش برام تنگ نمي شه،
هيشكي برام گريه نمي كنه
هيشكي نمي دونه چه آدم جالبي ام
حالا اگه از من بپرسي بهترين دوستت كيه
فورا مي گم هيشكي.
اما ديشب حسابي ترسيدم
بيدار شدم ديدم هيشكي دور و برم نيس.
صداش زدم دستمو به طرفش دراز كردم
به همانجايي كه هميشه بود
همه جاي خونه رو، همه گوشه هاشو دنبالش گشتم
اما هرجا كسي رو ديدم.
انقدر گشتم كه خسته شدم. حالا ديگه نزديك صبحه
حتم دارم كه ديگه
هيشكي رفته
بهترین های شل سیلوراستاین - صفحة 4 235px-Shel_Silverstein_Signature.svg_

مهمان

هيك ...
هيك ...
هيك ...
مي خواهي فوري از شر سكسكه خلاص شوي؟
زبانت را در بيار، لبت راگاز بگير،
نفست را نگه دار، كمرت را تكان بده
پاي چپت را ببر عقب، حالا لگد بزن
ديگه تمام شد، خوب سكسه رفت؟
هيك ...
خوب پس ...

بهترین های شل سیلوراستاین - صفحة 4 128691206005551069

مهمان

ايستادن احمقانه است
چهار دست و پا راه رفتن خجالت دارد.
ورجه و ورجه رفتن كار بي عقل هاست.
قدم زدن كه بدتر است.
جهيدن فايده اي ندارد.
پريدن خسته كننده است.
نشستن معنايي ندارد.
تكيه دادن حوصله آدم را سر مي برد.
دويدن مزخرف است.
دو و ميداني كار ديوانه هاست.
بهتره بروم بالا
و دوباره بخوابم.

بهترین های شل سیلوراستاین - صفحة 4 74946222

مهمان

چه باد عجيبي وزيد امروز
زوزه كشان، سوت زنان، ناله كنان
مثل پيرزن نگران، نق زنان، غرغركنان
چه باد عجيبي وزيد امروز،
خنك و صاف از آسماني خاكستري
كلاهم را نبرد اما سرم را برد
چه باد عجيبي وزيد امروز.

بهترین های شل سیلوراستاین - صفحة 4 74946206

مهمان

گولوي پرنده
پا ندارد
نه مي تواند توي خيابان
راه برود
نه مي تواند روي درختان
لانه بسازد
و نه مي تواند جائي بنشيند
و استراحتي بكند.
هميشه گريه كنان
از ميان آسمان پر از رعد و برق
پرواز مي كند
و در آسمان تخم مي گذارد
و دعا مي كند
كه آنها سالم به زمين بيافتند.

مهمان

بعضي ها ناخن هايشان را مانيكور مي زنند
بعضي خوب كوتاهش مي كنند
بعضي ها سوهان مي زنند
اما من همه شان را كاملا مي جوم.
درسته عادت خيلي بديه
اما قبل از اين كه ملامتم كنيد
يادتان نرود كه تا حال حتي

يك نفر را هم با ناخن خراش نداده ام.
بهترین های شل سیلوراستاین - صفحة 4 235px-Shel_Silverstein_Signature.svg_

مهمان

خدايا

براي سال نو

ازت شيريني مي خوام

با يه لباس قشنگ

يه عروسك گنده

و اگه ممكنه "يه ذره عشق"،

حتي اگه فقط،

يه ذره كوچولو مونده باشه!

مهمان

فصلی در پی فصلی دیگر

چه زیباست!

در هوای مطبوع ، احساس شعف میکنم

اما بادی می وزد ،از جانب فردا

که مرا میخواند .

جز این چاره ای نیست که فصلی دیگر را پذیرا شوم.

آه! در شیکاگو باد می وزد

در مین برف میبارد

وجزایر جنوب گرمند و آفتابی.

می خواهم تنفس زمین را احساس کنم

و باران را

و طعم شیرین تر از عسل را.

نپرس کجا می روم

یا چه مدت در دور دست می مانم

نخواه که بیهوده برایت دلیل بتراشم

همیشه به فکر تو خواهم بود،به مانند تابستان گرم

وشاید روزی

که قلبم فصلی دیگر را بجوید

باز گردم.

در شیکاگو باد می وزد

در مین برف می بارد

وجزایر جنوب گرمند و آفتابی.

می خواهم تنفس زمین را احساس کنم

و باران را

و طعمی شیرین تر از عسل را.

تو نه با بیانت مرا آزردی

ونه با رفتارت

کاش می توانستم بگویم چرا می روم.

هستند کسانی که سرما را می جویند

وکسانی که گرما را

و همین طور کسانی که تغییر فصل را.

در شیکاگو باد می وزد

در مین برف میبارد

وجزایر جنوب گرمند و آفتابی.

می خواهم تنفس زمین را احساس کنم

و باران را

و طعمی شیرین تر از عسل را.

sunny نوشته است:: خدايا

براي سال نو

ازت شيريني مي خوام

با يه لباس قشنگ

يه عروسك گنده

و اگه ممكنه "يه ذره عشق"،

حتي اگه فقط،

يه ذره كوچولو مونده باشه!

خیلی زیبا بود
و دلنشین

حتی یه ذره بهترین های شل سیلوراستاین - صفحة 4 542612

» بهترین خاطره
» بهترین روش همسرداری
» بهترین هتل ایران کجاست؟
» بهترین دوست شما در لابی کیه؟
» بهترین مدیر ایران کیست؟