| بهترین های شل سیلوراستاین | |
|
+8مهران عبدالهی ashk مرتضی آشتیانی فرهاد رمضانی mehrnoosh فرشته بیژنی Noshin سارا رستمیان 12 مشترك |
|
نويسنده | پيام |
---|
مهران عبدالهی مدیر ارشد انجمن ( مشاهیر )
تعداد پستها : 1334 سن : 49 از ایشان سپاسگزاری شده : 328 امتیاز : 60932 Registration date : 2008-10-30
| |
| |
مهمان مهمان
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الثلاثاء مايو 11, 2010 6:28 am | |
| اولین بار که بخواهم بگویم دوستت دارم خیلی سخت است تب می کنم عرق می کنم میلرزم جان می دهم هزار بار می میرم وزنده می شم پیش چشمهای تو تا بگویم دوستت دارم اولین بار که بخواهم بگویم دوستت دارم خیلی سخت است اما آخرین بار آن از همیشه سخت تر است و امروز می خواهم برای آخرین بار بگویم دوستت دارم و بعد راهم را بگیرم و بروم چون تازه فهمیدم تو هرگز دوستم نداشتی |
|
| |
مهمان مهمان
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الثلاثاء مايو 11, 2010 8:04 am | |
| آسمون ابری ماه آسمون که دختر خوشگلیه اون بالاها میون ستاره ها زندگی میکنه ابر پیر اون پیرمرد با ابهت هم از دوردستها عاشقشه از دوردستها عاشق ماهه وقتی ماه خانم پایین به ابر پیر لبخند می زنه ابر اونقدر به وجد می یاد که شروع به سردادن آواز واسه ماه می کنه و به این ترتیبه که رعد درست می شه گوش می کنی عزیزم، اینجوری رعد درست می شه عشق درست یه آمون ابریه و تا جایی که من می دونم بخت ابر پیری که اون بالا تو آسمونه واسه رسیدن به عشقش ، اندازه ی بخت منه تو شبهای خشک ،ماه بیرون نمیاد و اونوقته که ماه فریاد ابر رو می شنوه که صداش می زنه اشک از گونه های ابر به پایین سرازیر می شه اینجوریه که بارون می باره عزیزم بارون رو حس نمی کنی ، اون بارونه که می باره عشق درست یه آسمون ابریه و تا جایی که من می دونم بخت ابر پیری که اون بالا تو آسمونه واسه رسیدن به عشقش ، اندازه ی بخت منه و وقتی هوا شروع به روشن شدن می کنه ابر رفتن ماه رو نظاره می کنه تو آسمون بوسه ای براش می فرسته و اینجوریه که باد می وزه عزیزم اونو حس می کنی اون باده که می وزه عشق درست یه آسمون ابریه وتا جایی که من می دونم بخت ابر پیری که اون بالا تو آسمونه اندازه ی بخت منه ......... |
|
| |
حمیده ناصری ORODIST ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
تعداد پستها : 1569 سن : 32 آدرس : Sida, Valhallavägen, Stockholm Sweden از ایشان سپاسگزاری شده : 154 امتیاز : 64433 Registration date : 2008-11-13
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الثلاثاء مايو 11, 2010 12:12 pm | |
| زندگی نامه شل سیلوراستاین در 25 سپتامبر 1932 در شیکاگو متولد شد.
نام کامل او «شلدن آلن سیلوراستاین» (Sheldon Allan Silverstein) بود.
او در سال 1950 در ارتش آمریکا به خدمت فراخوانده شده و از همان زمان، کار نقاشی کارتونی را برای برخی مجلات آغاز کرد.
سیلوراستاین از کودکی استعداد ذاتی خاصی در نقاشی و نوشتن داشت. خودش بعدها در جایی می نویسد که این دو کار- نقاشی و نوشتن- تنها اموری بودند که وی در آنها موفق بود:
"وقتی بچه بودم، حدود 12 الی 14 سالگی، بیشتر ترجیح دادم که یک بازیکن بیس بال باشم و یا با دوستانم معاشرت داشته باشم. اما بیس بال بلد نبودم و خوشبختانه دختران و پسران دور و برم هم چندان از من خوششان نمی آمد. در این مورد، کاری از دست من بر نمی آمد. بنابراین شروع به نوشتن و نقاشی کردم و خوشبختانه در این دو زمینه، کسی را نداشتم که از او تقلید کنم، و یا تحت تأثیرش قرار بگیرم. بنابراین کم کم به سبک خودم دست پیدا کردم و قبل از این که با آثار نویسندگان و هنرمندان دیگر آشنا شوم، مشغول کارهای خلاقانه شدم.
در واقع حدود سی سالگی بود که به طور جدی با آثار نویسندگان دیگر آشنا شدم. در آن زمان با وجود این که مورد توجه مردم قرار گرفته بودم، اما باز هم، کار را به هر چیز دیگر ترجیح می دادم، چون دیگر کار کردن برایم به شکل عادت درآمده بود."
معروف ترین آثار سیلور استاین، آثاری است که او برای کودکان نوشته است، هر چند بیشتر آثار او در گروه سنی خاصی نمی گنجد و به نظر می رسد که همه آدمها در هر سنی می توانند مخاطب او قرار بگیرند.
آثاری از او که در کتابفروشی های کودک به فروش می رسند هم از سوی مخاطبان بزرگسال مورد توجه زیادی قرار می گیرند و این از ویژگیهای خاص اشعار اوست که همه گروههای سنی می توانند با آن هم ذات پنداری کنند.
اشعار او، در عین برخورداری از عنصر طنز، صریح، ساده و تکان دهنده هستند و هر یک، جنبه ای از زندگی را از بعدی جدید، به نمایش می گذارند. بعدی که با نظریات شناخته شده فلسفی، روان شناختی و جامعه شناسی کاملاً تفاوت دارد و نوع نگاه و فلسفه جدیدی را به زندگی مطرح می کند.
تصویر فلسفه ای که در طی آن، انسان با ابزار طنز و سادگی، به درک صادقانه ای از خود و جهان پیرامونش نائل می شود.
سبک نگارش سیلوراستاین، سرشار از شور و انرژی و احساسی است. ویژگی اساسی نگاه او، آزادی و رهایی از هر گونه قید و بندی است که احساس و ادراک انسان را دچار قالبها و کلیشه های از پیش تعریف شده می کند.
خود او در مقدمه کتاب «چراغی زیر شیروانی» می گوید: "من آزادم، هر کجا که دلم می خواهد می روم و هر کاری که دلم می خواهد انجام می دهم و معتقدم هر کسی باید چنین زندگی کند. نباید به هیچ کس وابسته بود".
بسیاری از کسانی که فکر می کنند سیلوراستاین تنها نویسنده ای برای کودکان است، وقتی می فهمند که بزرگسالان بیشتر از کودکان، از آثار او استقبال می کنند، بسیار متعجب می شوند.
اما بزرگ ترها سیلوراستاین را بخشی از وجود خود می دانند. چرا که حرفهای ناگفته آنها را با زبان طنز بیان می کند. یکی از لقب هایی که در مورد سیلوراستاین داده شده این است: "مردی که کودکی اش را در چمدانی با خود می برد".
وقتی که سیلوراستاین در سال 1960، نخستین کتاب کودکش را به نام «درخت بخشند» به چاپ رساند، خیلی زود به عنوان نویسنده موفق کودکان به شهرت رسید.
هجو، نوعی سادگی و نادانی ماهرانه و بازی استادانه با لغات، از ویژگی های کار اوست. گویی که او با طبیعت انسان های هر سنی آشناست. برخلاف آنچه به نظر می رسد سیلوراستاین از ابتدا تصمیم نداشت نویسنده یا تصویر گر کتابهای کودکان شود.
اولین بار یکی از دوستانش سیلوراستاین را قانع کرد که برای کودکان بنویسد و اولین کتاب او "درخت بخشنده" که بعدها با موفقیت زیادی روبرو شد.
ابتدا توسط یک ویراستار مردود شناخته شد. چرا که به نظر می رسد کتاب میان ادبیات کودک و بزرگسال دست و پا می زند و چون مخاطب مشخصی ندارد، فروش خوبی نخواهد داشت.
البته بعدها هر دو گروه کودک و بزرگسال از این کتاب استقبال کردند و کتاب "رقصهای مختلف" که حاوی مجموعه شعرها و قصه هایی برای کودکان است نیز مورد توجه بزرگسالان قرار گرفت. نویسنده در این کتاب از ورای طنز، نگاهی به پوچی و هرج و مرج حاکم بر جامعه بزرگسالان دارد و همین موضوع جاذبه اصلی کتاب از دید بزرگترها است.
سیلوراستاین، با نگاه دو گانه و طنزآمیز خود، نویسنده ای است که تحت هیچ قالب معین و بر چسب خاصی نمی گنجد.
روح جسور و آزاد او هیچ گونه محدودیتی را بر نمی تابد و این سرزندگی مورد توجه هر انسانی با هر سن و موقعیتی قرار می گیرد.
سبک او، نو و منحصر به فرد است، چرا که به قول خودش: "خوشبختانه کسی در اطرافم نبود که از او تقلید کنم، پس راه خودم را دنبال کردم...."
تصویر !آثار آثار سیلوراستاین عبارتند از:
نمایشنامه :بانو و ببر" "درخت بخشنده" "جایی که پیاده رو تمام می شه" "نوری در اتاق زیر شیروانی" "قطعه گمشده" "آشنایی قطعه گمشده با دایره بزرگ" "لافکادیو" "همت به روایت مردم کوچه و بازار" "یک زرافه و نصفی"
نمونه آثار از کتاب جایی که پیاده رو تموم می شه
اختراع
موفق شدم، موفق شدم! حدس بزنین موفق به چه کاری شدم! یه چراغ اختراع کردم که پریزش به خورشید می خوره. خورشید خودش به قدر کافی پر نوره لامپ هم به کفایت قدرتمنده ولی، ای وای، فقط یه چیز کار رو خراب کرده ... سیم به اندازه کافی بلند نیست.
چاشنی آسمون
یه تیکه ای از آسمون کنده شده و از توی درز پشت بون افتاد درست توی آش من، تالاپ! می خوای راستش رو بگم برات؟ من معمولاً از آش عدس بدم میاد اما به هر حال می دونم که این رو تا آخر می خورم! چه خوشمزه س، خوشمزه (فقط چون از تو سقف افتاده، یک کم طعم گچ میده) اما خیلی خوشمزه س، خدا جونم می تونم قد یه دریا از این آتش بخورم یه ذره چاشنی آسمون چه طعمی عوض می کنه، خدا جون. | |
|
| |
مهمان مهمان
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الأربعاء مايو 12, 2010 4:55 am | |
|
اين مطلب آخرين بار توسط sunny در الأربعاء مايو 12, 2010 5:03 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است. |
|
| |
مهمان مهمان
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الأربعاء مايو 12, 2010 5:02 am | |
| ترجمه ی فارسی متن آهنگ so good to so badخیلی خوب ... خیلی زود تبدیل شد به خیلی بدخیلی زود. هیچ کس چیزی به من نگفت و به همین دلیل هیچ وقت سر در نیاوردمکه خیلی خوب چقدر زود تبدیل می شود به خیلی بد.
آفتاب ... تبدیل شد به سایه، به بارانشور و شوق ... تبدیل شد به لذت ، به دردترنم ترانه های دل انگیز عاشقانه جایش را داد به سر دادن سرود های غم انگیزخیلی زود.
با " تا ابد " شروع شدو ابد تبدیل شد به گاهی، به هیچ وقتو " مرا دوست داشته باش " تبدیل شد به " در قلبت جایی هم برای من در نظر بگیر " خیلی زود.
خیلی خوب ... زود تر از آن که فکر می کردیم تبدیل شد به خیلی بدخیلی زود. اگر هیچ کس به تو نگفته باشد حالا دیگر باید بدانیکه خیلی خوب، خیلی زود تبدیل می شود به خیلی بد.
خیلی زودhttp://www.persiangig.com/pages/download/?dl=http://themusicbox.persiangig.com/audio/mordad%2087/shel%20 |
|
| |
مهمان مهمان
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الأحد مايو 16, 2010 2:53 am | |
| برف فوریه بیا اینجا پهلوم بشین تا آخرین آهنگ رو برات بخونم تا وقتی می ری با خودت ببریش من ، تو رو اینجا در این سپیده دم یخبندون به خاطر خواهم آورد . فردا جایی خواهی بود که سبک و آزادی جایی که این بادهای سرد نمی وزن ، و شاید گاه و بیگاه بایستی ، و به من و بارش ملایم برف فوریه فکر کنی . از من نپرس که همه ی اون لحظات جادویی کجا رفته ن خودت هم می دونی که دلت نمی خواد بدونی ، و خاطراتی که از من داری فقط تا اوایل ذوب شدن برف های فوریه دووم میارن . گمون کنم سعی در صحبت کردن ، دیگه هیچ فایده ای برامون نداشته باشه شاید می بایست خیلی پیشتر ها تلاش می کردیم ، اما حالا تموم راههای تابستونی که عادت داشتیم توشون راه بریم با برف فوریه پوشیده شده ن . واقعا امیدوارم باغت رو تو خورشید پیدا کنی اون کمکت می کنه تا گلهای قشنگت رشد کنن و شاید اونوقت منو بعنوان کسی که تو رو در حال رفتن زیر بارش برف فوریه دیده به خاطر بیاری. پس بیا اینجا پهلوم بشین تا آخرین آهنگ رو برات بخونم تا وقتی می ری با خودت ببریش من ، تو رو اینجا در این سپیده دم یخبندون و بارش ملایم برف به خاطر خواهم آورد . (شل سیلوراستاین) |
|
| |
پروانه منفرد ORODIST ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
تعداد پستها : 1046 از ایشان سپاسگزاری شده : 299 امتیاز : 61759 Registration date : 2008-11-27
| |
| |
مهمان مهمان
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الإثنين مايو 17, 2010 5:50 am | |
| امتحان امتحان امتحان! تا جون دارم از ما امتحان می گیرن تو مدرسه اونقدر از ما امتحان می گیرن که از نفس میوفتیم از بس که امتحان دادیم٬و امتحان دادیم٬امتحان دادیم انگار که جز این کاری ندارم اگر می تونستی توی کلمونو نگاه کنی می دیدی که مغزمون سیاهو کبود شده از بس که امتحان دادیم٬و امتحان دادیم٬امتحان دادیم همه فکر و ذهنمون همینه انقدر هر هفته امتحان دادیم که اصلا وقت نمی کنیم چیزی یاد بگیریم ای داد از امتحانای پایان ترم |
|
| |
زیبا ORODIST ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
تعداد پستها : 1110 از ایشان سپاسگزاری شده : 479 امتیاز : 64710 Registration date : 2010-01-22
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الإثنين مايو 17, 2010 9:44 am | |
| آه پاهای کثیفی دارم نمیتوانم تمیزشان کنم پاهای کثیفی دارم برای اینکه مدت زیادی در خیابانهای کثیف با این و آن دست به یقه شدم من با پاهای کثیفم از آنجا میآیم | |
|
| |
مهمان مهمان
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الثلاثاء مايو 18, 2010 8:24 am | |
| قدیمها طناز و عشوه گر بودم ، یه خواننده و رقاص کوچک بودم ، اما برای دیدن عشق واقعی حتی سعی هم نکردم. اونا رو به دست می آوردم و فراموش می کردم . اما هیچوقت نمی تونستم باهاشون بمونم ، چون فکر می کردم چاه عشقم خشک شده . اما حالا داره غل غل می کنه غل غل کردنشو حس می کنم . دیگه نمی تونی جلوی این عشق رو بگیری مهم نیست چیکار می کنی چون چاه در حال غل غل کردنه . (می تونی صداشو بشنوی ، عزیزم) داره غل غل می کنه و بزودی لبریز می شه فقط به خاطر تو (اون ژست رو از چهره ت پاک کن !) می دونم وقتی باهات ملاقات کردم عاشقم شدی و من هم بهت این اجازه رو دادم اما با سرخوشی بهت قول دادم که این عشق مدت زیادی دووم نمیاره ولی من اون موقع هیچ راهی برای فهمیدن اینکه این عشق به رشدش ادامه می ده یا نه نداشتم و در حال حاضر این احساس هنوز هم در حال قوی شدنه ، بله چاه عشق در حال غل غل کردنه ..... |
|
| |
mehrnoosh ORODIST ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
تعداد پستها : 802 سن : 34 از ایشان سپاسگزاری شده : 118 امتیاز : 59196 Registration date : 2008-10-24
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الثلاثاء مايو 18, 2010 8:49 am | |
| - sunny نوشته است:
- قدیمها طناز و عشوه گر بودم ،
یه خواننده و رقاص کوچک بودم ، اما برای دیدن عشق واقعی حتی سعی هم نکردم. اونا رو به دست می آوردم و فراموش می کردم . اما هیچوقت نمی تونستم باهاشون بمونم ، چون فکر می کردم چاه عشقم خشک شده . اما حالا داره غل غل می کنه غل غل کردنشو حس می کنم . دیگه نمی تونی جلوی این عشق رو بگیری مهم نیست چیکار می کنی چون چاه در حال غل غل کردنه . (می تونی صداشو بشنوی ، عزیزم) داره غل غل می کنه و بزودی لبریز می شه فقط به خاطر تو (اون ژست رو از چهره ت پاک کن !) می دونم وقتی باهات ملاقات کردم عاشقم شدی و من هم بهت این اجازه رو دادم اما با سرخوشی بهت قول دادم که این عشق مدت زیادی دووم نمیاره ولی من اون موقع هیچ راهی برای فهمیدن اینکه این عشق به رشدش ادامه می ده یا نه نداشتم و در حال حاضر این احساس هنوز هم در حال قوی شدنه ، بله چاه عشق در حال غل غل کردنه ..... وچه حس عجیبی داره حسی که تنها دو عشق می فهمند ... | |
|
| |
زیبا ORODIST ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
تعداد پستها : 1110 از ایشان سپاسگزاری شده : 479 امتیاز : 64710 Registration date : 2010-01-22
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الأربعاء مايو 19, 2010 4:12 am | |
| بانوی مشعل به دست
بانوی مشعل به دست
کنار خلیج ایستاد. در سپیده دمی غمگین
و نظاره کرد سرزمین آشفته را.
به آن سوی خلیج نگریست
به جنوب . جایی که خیابان ها به سرخی می زد
به فرزندانش که رنج می بردند و جان بر کف دست می نهادند
روی بر گرداند . بانو.
آن گاه به مشرق نگریست . آنجا که سربازان رژه می رفتند
تلخی و نفرت را
در چشمان آنها که مصمم بودند و
نمی توانستند منتظر بمانند . دید .
سیمای سیاهان را دید . بانو
اندوهشان را حس کرد . ناله و زاریشان را شنید
و درد را دید . در یک میلیون چشم .
روی بر گرداند .
آن گاه عهدی را که بیش از صد سال پیش بسته بود و
از یاد برده بود . به یاد آورد.
ناله ها و زاری ها و فریاد های آزادی
طنین می اندازند . طنین می اندازند . در گوش هایش
بانوی مشعل به دست
به رویایی اندیشید که از دست رفته بود
به آسمان چشم دوخت و آن گاه . شرمسار . سرش را خم کرد و اشک از دیدگانش جاری شد. | |
|
| |
Asheghe_Tanha ORODIST ❤️
تعداد پستها : 450 سن : 36 آدرس : شیراز از ایشان سپاسگزاری شده : 127 امتیاز : 54807 Registration date : 2010-01-24
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الخميس مايو 20, 2010 12:30 am | |
| پرنده عجیب:
وقتی که همه پرنده ها برای زمستون به سوی جنوب حرکت می کنن. یه پرنده ی عجیب و غریب راهشو کج کرده به سمت شمال بال بال زنون و جیک جیک کنون٬ توی سرما به سرعت به سمت شمال پرواز می کنه. پرنده می گه٬"دلیل به شمال رفتن من این نیست که یخ با سوز باد و زمین پر از برف رو دوست دارم. به خاطر این به شمال می رم که تنها پرنده ی شهر بودن خیلی خوب و باحاله." | |
|
| |
Asheghe_Tanha ORODIST ❤️
تعداد پستها : 450 سن : 36 آدرس : شیراز از ایشان سپاسگزاری شده : 127 امتیاز : 54807 Registration date : 2010-01-24
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الخميس مايو 20, 2010 12:30 am | |
| من دوست دارم
خدا هر کسی رو که مثله من خوب باشه دوست داره
اما هر کسی رو که مثله تو بد باشه دوست نداره
اما من تو را با همه بدی هات دوست دارم
چون دلم واست میسوزه وقتی میبینم هیچکس دوست نداره
شیرینی مساله ساز
اگر فقط یک شیریتی دیگه بخورم میمیرم
اگر نتونم یک شیرینی دیگه هم بخورم باز میمیرم
با این حساب معلومه که در هر حالی میمیرم
پس بهتره خوش باشم و یک شیرینی دیگه هم بخورم
هوم .... وای .....بده
ملچ........ ملوچ .......و
خداحافظ....................... | |
|
| |
Asheghe_Tanha ORODIST ❤️
تعداد پستها : 450 سن : 36 آدرس : شیراز از ایشان سپاسگزاری شده : 127 امتیاز : 54807 Registration date : 2010-01-24
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الخميس مايو 20, 2010 12:31 am | |
| هر وقت توي آب يه آدمي رو مي بينم كه سروته وايساده نگاش مي كنم و هرهر مي خندم گو اينكه نبايست اينكارو بكنم چون شايد توي دنياي ديگه اي در زمان ديگه اي در جاي ديگه اي چه بسا درست وايساده همون آدم و اين منم كه سروته وايسادم ! | |
|
| |
Asheghe_Tanha ORODIST ❤️
تعداد پستها : 450 سن : 36 آدرس : شیراز از ایشان سپاسگزاری شده : 127 امتیاز : 54807 Registration date : 2010-01-24
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الخميس مايو 20, 2010 12:32 am | |
| زبان تن:
پاهام گفتند:اهای!بیا بریم رقص
زبانم گفت:بیا چیزی بخوریم
مغزم گفت:چه طوره یک کتابه خوب بخونیم
چشم هام گفتند:بهتره چرتی بزنیم
پاهام گفتند:نه؛بریم قدم بزنیم
پشتم گفت:بریم ماشین سواری
باسنم گفت:تا شما تصمیم می گیرید من می نشینم این گوشه | |
|
| |
Noshin ناظم ارشد انجمن
تعداد پستها : 794 سن : 29 از ایشان سپاسگزاری شده : 113 امتیاز : 61116 Registration date : 2008-11-14
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الخميس مايو 20, 2010 1:58 am | |
| چيزهايي كه نگفتم
وقتي چمدانش را به قصد رفتن بست، نگفتم عزيزم ، اين كار را نكن .) نگفتم برگرد و يك بار ديگر به من فرصت بده .) وقتي پرسيد دوستش دارم يا نه ، رويم را برگرداندم. حالا او رفته ، و من تمام چيزهايي را كه نگفتم ، مي شنوم. نگفتم عزيزم متاسفم ، چون من هم مقّصر بودم.) نگفتم اختلاف ها را كنار بگذاريم ، چون تمام آنچه مي خواهيم عشق و وفاداري و مهلت است.) گفتم اگر راهت را انتخاب كرده اي ، من آن را سد نخواهم كرد.) حالا او رفته ، حالا او رفته ، و من تمام چيزهايي را كه نگفتم ، مي شنوم. او را در آغوش نگرفتم و اشك هايش را پاك نكردم نگفتم اگر تو نباشي زندگي ام بي معني خواهد بود.) فكر مي كردم از تمامي آن بازي ها خلاص خواهم شد. اما حالا ، تنها كاري كه مي كنم گوش دادن به چيزهايي است كه نگفتم. نگفتم باراني ات را درآر... قهوه درست مي كنم و با هم حرف مي زنيم.) نگفتم جاده بيرون خانه طولاني و خلوت و بي انتهاست.) گفتم خدانگهدار ، موفق باشي ، خدا به همراهت .) او رفت و مرا تنها گذاشت تا با تمام چيزهايي كه نگفتم ، زندگي كنم. | |
|
| |
فرشته بیژنی ORODIST ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
تعداد پستها : 1705 سن : 41 آدرس : Sweden.Stockholm از ایشان سپاسگزاری شده : 484 امتیاز : 63989 Registration date : 2008-10-26
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الخميس مايو 20, 2010 2:07 am | |
| روزي يك اسب آبي به نام هايدي، به فكرش رسيد كه پرواز كند. او يك جفت بال درست كرد و بالها را به خود بست، بالا هايدي! پرواز كن هايدي! بدو هايدي! برو! هايدي به بالاي كوهي پر از برف رفت، برف هايدي! يواش هايدي! ليزه هايدي! هو! بالا آبي آسمان بود و پايين درياي بيكران كجا هايدي؟ نه هايدي! واي هايدي! بو!
پايان خوش: هايدي بال زد و اوج گرفت، بالا و بالاتر حالا هايدي! بالا هايدي! عاليه هايدي! پوپ! و مثل يك عقاب در ابرها گم شد. بلند هايدي! پرواز كن هايدي! خداحافظ هايدي! پوپ!
پايان ناخوش: هايدي مثل قوباغه جستي زد و مثل سنگ افتاد. سنگ هايدي! منگ هايدي! دنگ هايدي! تُلپ! و زخمي شد و كم كم در آب دريا غرق شد. هاي هايدي! واي هايدي! آي هايدي! قُلپ!
پايان جوجه اي: و هايدي به آسمان نگاه كرد و بعد به دريا نگاهي انداخت. دريا هايدي! آزاد هايدي! خطرناكه هايدي! نه؟ بعد به خانه برگشت و چاي گرم و كيك خورد.
اينم از هايدي، هي هايدي! چي بگم؟ | |
|
| |
زیبا ORODIST ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
تعداد پستها : 1110 از ایشان سپاسگزاری شده : 479 امتیاز : 64710 Registration date : 2010-01-22
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الخميس مايو 20, 2010 11:06 am | |
| ماری کوه نورد
ماری ! اگه منو می خوای می مونم من تنها کسی هستم که اشکاتو با بوسه پاک می کنه ماری ! حیفه چیزی رو که داریم از دست بدیم. اینه که می خوام اونو نگه دارم تا ابد نگه دارم.
ماری ! ماری ! اگه منو میخوای می مونم من تنها کسی هستم که اشکاتو با بوسه پاک میکنه . ماری ! حیفه چیزی رو که داریم از دست بدیم اینه که می خوام اونو نیگه دارم تا ابد نگه دارم . ماری ! دیگه به فکر کوهت نباش کوهی که بلنده و نمی تونی از اون بالا بری ماری ! دیگه پی کوهت نگرد تخته سنگی که به جست و جوش بودی ، همین جاست . ماری ! می دونم تو ذهنت یه جایی دارم . ماری ! یه کوه پشت سرت سر به فلک کشیده اگه می تونی از اون بالا برو ، امتحان کن اما همیشه وقتی که بالا می ری خوشحالی و وقتی که پایین می یای غمگین . ماری ! دیگه به فکر کوهت نباش کوهی که بلنده و نمی تونی از اون بالا بری ماری ! دیگه پی کوهت نگرد تخته سنگی که به جست و جوش بودی ، همین جاست | |
|
| |
زیبا ORODIST ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
تعداد پستها : 1110 از ایشان سپاسگزاری شده : 479 امتیاز : 64710 Registration date : 2010-01-22
| عنوان: رد: بهترین های شل سیلوراستاین الجمعة مايو 21, 2010 1:04 am | |
| اگه آدم قد يه بند انگشت باشه , ميتونه براي مدرسه رفتن
سوار كرم بشه .
يه قطره اشك مورچه ميتونه استخر شناي آدم بشه .
يه ريزه خورده نون ميشه وفور نعمت
و ميتونه دست كم هفت روز آدم رو نگه داره بي منت ,
يه حشره كك براش يه هيولاي ترسناك ميشه
اگه آدم قد يه بند انگشت باشه .
اگه آدم قد يه بند انگشت باشه , ميتونه از زير در رد بشه ,
وقتي ميخواد بره مغازه , يه ماه طول ميكشه .
يه پر كوچيك ميشه رختخواب آدم ,
روي يه تار عنكبوت ميتونه تاب بخوره دم دم ,
اونوقت يه انگشتتونه اندازه كلاه سرشه
اگه آدم قد يه بند انگشت باشه .
آدم ميتونه توي ظرفشويي آشپزخونه ,
روي يه تيكه از اين آدامس درازها , موج سواري كنه .
البته آدم نميتونه مامانش رو بغل كنه , فقط بايد شصتش رو
بغل كنه .
آدم با ترس و لرز از زير پاي مردم در ميره ,
ظمنا يه شب تمام طول ميكشه اگه بخواد يه قلم رو برداره .
( اين شعر هم چهارده سال طول كشيد تا شد نوشته چون قد من
فقط يه بند انگشته) | |
|
| |
| بهترین های شل سیلوراستاین | |
|