پایگاه اُرُدیست های سوئد

Swedish Orodists
 
الرئيسيةجستجوأحدث الصورثبت نامورود
< class="" height="25"> link

https://i.servimg.com/u/f30/20/32/02/33/orodis68.jpg

فلسفه اُرُدیسم چیست ؟ Orodism
زندگینامه فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ
بازتاب جهانی فلسفه اردیسم
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هندوستان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آمریکا
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ازبکستان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کلمبیا
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور لهستان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در تاجیکستان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور افغانستان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مراکش
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور برزیل
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور نیجریه
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور نائورو
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور لیبی
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بلژیک
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سریلانکا
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور فیلیپین
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کنگو
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ژاپن
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اتیوپی
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کرواسی
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در جمهوری چک
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در گینه استوایی
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور صربستان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور دانمارک
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مالزی
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اکوادور
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور قزاقستان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هائیتی
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هندوراس
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور تانزانیا
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئیس
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور نپال
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور تایلند
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ایتالیا
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور گرجستان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در آفریفای جنوبی
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بلغارستان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کنیا
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کامرون
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کره جنوبی
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور نروژ
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مکزیک
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اندونزی
بازتاب اُرُدیسم در جمهوری آذربایجان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور انگلیس
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور عراق
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آلمان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در پورتوریکو
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور غنا
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اسپانیا
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور فرانسه
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ترکیه
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور روسیه
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بنگلادش
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور پاکستان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اوگاندا
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بحرین
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ایسلند
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مقدونیه
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ایران
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اوکراین
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور تونس
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور لتونی
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور چین
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور جیبوتی
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور الجزایر
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کانادا
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور پرو
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در نیکاراگوئه
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آرژانتین
بازتاب اُرُدیسم در بوسنی و هرزگوین
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در قرقیزستان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در ارمنستان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور گویان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سنگاپور
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در لوکزامبورگ
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در مجارستان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بوتان
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوبا
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوزوو
بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئد
المواضيع الأخيرة
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آفریفای جنوبی The philosophy of Orodism in South Africa
من طرف الأحد فبراير 27, 2022 9:20 am

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کنگو The philosophy of Orodism in Congo
من طرف الأحد فبراير 27, 2022 9:16 am

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور تانزانیا The philosophy of Orodism in Tanzania
من طرف الأحد فبراير 27, 2022 9:14 am

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور لوکزامبورگ The philosophy of Orodism in Luxembourg
من طرف الأحد فبراير 27, 2022 9:13 am

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سنگاپور The philosophy of Orodism in Singapore
من طرف الأحد فبراير 27, 2022 9:11 am

كساني كه Online هستند
در مجموع 56 كاربر Online ميباشد :: 0 كاربر ثبت نام شده، 0 كاربر مخفي و 56 مهمان

هيچ كدام

بيشترين آمار حضور كاربران در سايت برابر 237 و در تاريخ السبت مارس 06, 2010 6:21 pm بوده است.
ورود
نام كاربر:
كلمه رمز:
ورود اتوماتيك در بازديدهاي بعدي: 
:: كلمه رمز خود را فراموش كرده ايد؟
أفضل 10 أعضاء في هذا المنتدى
فرشته بیژنی
داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_rcapداستانهای کوتاه یاسمین آتشی Voting_bar1داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_lcap 
حمیده ناصری
داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_rcapداستانهای کوتاه یاسمین آتشی Voting_bar1داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_lcap 
admin
داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_rcapداستانهای کوتاه یاسمین آتشی Voting_bar1داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_lcap 
مهران عبدالهی
داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_rcapداستانهای کوتاه یاسمین آتشی Voting_bar1داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_lcap 
ستاره عباسی
داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_rcapداستانهای کوتاه یاسمین آتشی Voting_bar1داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_lcap 
Sarvenaz
داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_rcapداستانهای کوتاه یاسمین آتشی Voting_bar1داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_lcap 
فرهاد رمضانی
داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_rcapداستانهای کوتاه یاسمین آتشی Voting_bar1داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_lcap 
زیبا
داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_rcapداستانهای کوتاه یاسمین آتشی Voting_bar1داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_lcap 
پروانه منفرد
داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_rcapداستانهای کوتاه یاسمین آتشی Voting_bar1داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_lcap 
سارا رستمیان
داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_rcapداستانهای کوتاه یاسمین آتشی Voting_bar1داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Vote_lcap 

 

 داستانهای کوتاه یاسمین آتشی

اذهب الى الأسفل 
5 مشترك
نويسندهپيام
ستاره عباسی
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
ستاره عباسی


تعداد پستها : 1304
سن : 38
آدرس : Aalborg University . Denmark
از ایشان سپاسگزاری شده : 325
امتیاز : 63381
Registration date : 2008-10-23

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: داستانهای کوتاه یاسمین آتشی   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالإثنين مارس 23, 2009 2:02 pm


صدای جاودانه دختران
ایرانی


داستانهای کوتاه یاسمین آتشی A0205034
سواره نظام مهرداد نخست ، خسته از جنگهای طولانی وارد شهر هیرکانی (گرگان) شد
.
آنها در شرق نیروهای متجاوز بدوی و در غرب دمتریوس را شکست سختی داده بودند
.
مهرداد پادشاه اشکانی با لباسی ساده در شهر می چرخید و به گفتگوهای مردم گوش می
داد نیم روزی که گذشت به گوشه دیواری تکیه داد تا خستگی از تن بدر کند از پنجره
کوچک بالای سرش سخنان دخترانی را می شنید حرف های آنها با صدای فرش بافیشان به هم
آمیخته بود .
یکی از آنها می گفت مهرداد اگر سخت است فرزندی دارد دلنرم . مهرداد با شمشیر
پیمان بسته پس فرزند نرم خوی او با خرد و هوش دوستی کند .
دختر دیگر گفت : آنکه پایه دستگاه دودمان را می ریزد نمی تواند نرم خو باشد او
باید همانند پی ساختمان سخت و آهنین باشد پس جبر بر سختی اوست .
و دختر کوچکتری که صدایش بسیار ضعیف می نمود ادامه داد : آنکه بر این زمین سخت
ساختمان می سازد و خود نمایی می کند از جنس زیبایی است و زمین سخت را به آسمان
می برد .
مهرداد تکانی خورد با خود گفت چطور چنین دختران دانایی در این مرز و بوم زندگی
می کنند و او خود نمی داند .
آن شب تا به پگاه خورشید مهرداد اشکانی ، نخستن پادشاه دودمان اشکانیان در تمام
مدت به حرفهای آنها اندیشید .
در وجود خود سختی و قدرت پی ساختمان دودمان را می دید و در وجود فرهاد دوم
(فرزندش) دانایی و هوش بنای ساختمان را .
آن سه دختر به ریشه ها پرداخته بودند و مهرداد از این بابت در شگفت بود .
به گفته ارد بزرگ اندیشمند برجسته ایرانی : پرداختن به ریشه ها ، کار ریش سفیدان و
اهل دانش است . فردای آن روز پادشاه ایران با تنی چند از نزدیکان به خانه ایی
که روز پیش ندا از آن شنیده بود رفت و با شگفتی دید آن خانه متروکه است از همسایگان
پرسیدند و آنها گفتند سال ها پیش در این خانه مرد و زنی بودند با سه دختر که فرش می
بافتند هر سه دانا و از شاگردان ورتا ( حکیم و دانشمند زن ابتدای دودمان اشکانیان )
. بدست مزدوران آندراگوراس یونانی به خاطر آنکه مدام از بازگشت ایران و نجات از دست
خارجیان یونانی سخن می گفتند هر پنج نفر آنها را زنده زنده در کف همان خانه در
گودالی کشتند .
مهرداد با شنیدن این سخنان ، بر آبادی آن خانه همت گمارد و آن خانه را
مدرسه نمود در حالی که موبدان زرتشی اصرار بر آن داشتند که آن خانه آتشکده گردد و
مهرداد نپذیرفت و گفت جای آتشکده در کوهستان است نه میان مردم .
از آن زمان بزرگترین دانشمندان را برای تربیت و افزودن دانش فرهاد دوم بکار
گرفت .
برای همین فرهاد دوم در بسیاری از نبردها قبل از جنگ پیروز شده بود چون با دانش
پشت سر دشمن خویش را خالی و سپس با تکانی آن را فرو می ریخت .
فرهاد دوم برای
ایجاد جنگ خانگی در سوریه ( قسمت باقی مانده سلوکیان متجاوز )دمتریوس را که توسط
پدرش مهرداد اسیر شده و در زندان بود را رها کرد تا میان دو برادر نبردی درگیرد.
گفتنی است که ظلم و ستم سلوکیان بر مردمان تحت انقیادشان موجب شد که مردم تحت ستم
سلوکیان به فرهاد گرویدند. آنتیخوس برای گرفتن انتقام شکستها و اسارت خود با سپاهی
گران به ایران آمد، ولی فرهاد به او فرصت نداد ناگهان بر او تاخت و در هنگام جنگ
پادشاه سلوکی کشته شد. از این پس سلوکیان یونان دیگر به خود اجازه تجاوز به حریم
ایران را ندادند. انحطاط کامل دولت سلوکی از همین زمان آغاز گردید.


یاسمین آتشی
http://yasamin.tradea.org


داستانهای کوتاه یاسمین آتشی 14_8504130419_M200


بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ستاره عباسی
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
ستاره عباسی


تعداد پستها : 1304
سن : 38
آدرس : Aalborg University . Denmark
از ایشان سپاسگزاری شده : 325
امتیاز : 63381
Registration date : 2008-10-23

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: رد: داستانهای کوتاه یاسمین آتشی   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالإثنين مارس 23, 2009 2:03 pm

نخستین پادشاه ایران

دیاکو : ایران را پرورانده و ساختم تا پناهگاه آزادگان باشد
.

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Ghafghaz_map2_maad

بهار سال 728 پیش از میلاد بود جهان در تب و تاب ایجاد و زایش بزرگترین تمدن
تاریخ خویش قرار داشت . سواران بسیاری به سوی هگمتانه روان بودند همه بر این باور
که باید دست در دست یکدیگر کشوری یگانه را بنا نهند . در این بین جوانی خوش سیما و
بلند نظر نگاه همه ریش سفیدان را شیفته خود ساخته بود همه ایمان داشتن او می تواند
چنین کار بزرگی را به سامان برساند .
دیاکو از تیره ماد ( یکی از سه تیره ایرانی پارت ، ماد و پارس )بود مردم او را
به خردمندی و دادگستری می شناختند و برای بر طرف شدن دعاوی بزرگ خویش از او کمک می
خواستند . ریش سفیدان سه تیره آریایی در فصل رویش شقایق های سرخ ، دیاکو نخستین
فرمانروای ایران را برگزیدند . در آن مجلس دو زن هم در میان ریش سفیدان و بزرگان
بودند که هر دو از تیره پارت و پهلوی بودند سه روز پس از انتخاب دیاکو به
فرمانروایی از نزدیک با او دیدار کردند و به او گفتند در آشور زنان تحت فشار سارگون
(سارگن) هستند و هیچ حقی ندارند آیا تو هم به آن راه خواهی رفت که اگر اینطور باشد
دوستی میان ما نیست دیاکو با وجود جوانی گفت ایران سرزمین آزادگان خواهد بود در
آزادگی و وارستگی هر که بلندتر باشد میدان بزرگتری در اختیار خواهد داشت .
دیاکو 53 سال پادشاهی کرد و همه در او دادگستری و گذشت را به نیکی دیدند چنانچه
ارد بزرگ اندیشمند نام آشنای کشورمان می گوید : خود را برای پیشرفت مردم ارزانی دار
تا مردم پشتیبان تو باشند . دیاکو توانست با پادشاهی شایسته خویش پایه اتحاد
جاودانه سه تیره بزرگ آریایی ایران را بریزد که امروز همه ما به این همبستگی افتخار
می کنیم .


یاسمین آتشی
http://yasamin.tradea.org
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ستاره عباسی
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
ستاره عباسی


تعداد پستها : 1304
سن : 38
آدرس : Aalborg University . Denmark
از ایشان سپاسگزاری شده : 325
امتیاز : 63381
Registration date : 2008-10-23

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: رد: داستانهای کوتاه یاسمین آتشی   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالإثنين مارس 23, 2009 2:04 pm

پیشکش به شاپور ساسانی

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی 04


آهنگری شمشیر بسیار زیبا تقدیم شاپور پادشاه ساسانی نمود . شاپور از او پرسید چه
مدت برای ساختن این شمشیر زمان گذاشته ایی و آهنگر پاسخ داد یک سال تمام . پادشاه
ایران باز پرسید و اگر یک شمشیر ساده برای سربازان بسازی چقدر زمان می برد ؟ و او
گفت سه تا چهار روز .
شاپور گفت آیا این شمشیر قدرتی بیشتر از آن صد شمشیر دیگری که می توانستی بسازی
دارد ؟
آهنگر گفت: خیر ، این شمشیر زیباست و شایسته کمر شهریار !
پادشاه ایران گفت : سپاسگذارم از این پیشکش اما ، پادشاه اهل فرمان دادن است نه
جنگیدن ، من از شما شمشیر برای سپاهیان ایران می خواهم نه برای خودم ، و به یاد
داشته باش سرباز بی شمشیر نگهبان کیان کشور ، پادشاه و حتی جان خویش نیست . این سخن
شاپور دوم ما را به یاد این سخن دانای ایرانی ارد بزرگ می اندازد که : فرمانروای
شایسته اسیر کاخ ها نمی شود نگاه او بر مرزهای کشور است .
شاپور با نگاهی پدرانه به آهنگر گفت اگر به تو پاداش دهم هر روز صنعتگران و
هنرمندان به جای توجه به نیازهای واقعی کشور ، برای من زینت آلات می سازند و این
سرآغاز سقوط ایران است . پدرم به من آموخت زندگی ساده داشته باشم تا فرمانرواییم
پایدارتر باشد . پس برای سربازان شمشیر بساز که نبردهای بزرگ در راه است .


یاسمین آتشی
http://yasamin.tradea.org
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ستاره عباسی
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
ستاره عباسی


تعداد پستها : 1304
سن : 38
آدرس : Aalborg University . Denmark
از ایشان سپاسگزاری شده : 325
امتیاز : 63381
Registration date : 2008-10-23

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: رد: داستانهای کوتاه یاسمین آتشی   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالإثنين مارس 23, 2009 2:04 pm

بابک خرمدین زنده است

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Babak1%5B1%5D

پیشگویان به بابک خرمدین ، آزادیخواه میهن پرست کشورمان گفتند در پایان این
مبارزه کشته خواهی شد او گفت سالها پیش از خود گذشتم همانگونه که ابومسلم خراسانی
از خود گذشت برای این که ایران دوباره ادامه زندگی پیدا کند روح بزرگانی همچون
ابومسلم در من فریاد می کشد و به من انگیزه مبارزه برای پاک سازی میهن را می دهد پس
مرا از مرگ نترسانید که سالها پیش در پای این آرزو کشته شده ام .
ارد بزرگ در سخنی بسیار زیبا می گوید : گل های زیبایی که در سرزمین ایران می
بینید بوی خوش فرزندانی را می دهند که عاشقانه برای رهایی و سرفرازی نام ایران فدا
شدند .
بابک خرمدین اندکی بعد در حضور خلیفه تازی بغداد اینچنین به خاک و خون کشیده شد
:
خلیفه :عفوت میکنم ولی بشرطی که توبه کنی ! بابک :توبه را گنهگاران کنند٬توبه از
گناه کنند. خلیفه :تو اکنو ن در چنگ ما هستی! بابک:اری ٬تنها جسم من در دست شما است
نه روحم٬ دژ آرمان من تسخیر ناپذیر است.
خلیفه :جلاد مثله اش کن! معلون اکنون چراغ زندگیت را خاموش می‌‌کنم. بابک روی به
جلاد٬چشمانم را نبند بگذار باچشم باز بمیرم. خلیفه :یکباره سرش را ازتن جدا مکن٬
بگذار بیشتر زنده بماند! نخست دستانش را قطع کن!جلاد بایک ضربت دست راست بابک را به
زمین انداخت.خون فواره زد.بابک حرکتی کرد شگفتی در شگفتی افزود٬زانو زده ٬خم شد
وتمام صورتش را با خون گرمش گلگون گرد.شمشیر دژخیم بالا رفت وپایین آمد ودست چپ
دلاور ساوالان را نیز از تن جدا کرد.فرزند آزاده مردم به پا بود٬ استواربود . خون
از دو کتفش بیرون می‌‌جست .
خلیفه :زهر خندی زد : کافر! این چه بازی بود که در آستانه مرگ در آوردی ؟ چرا
صورت خود به خون آغشته کردی؟ چه بزرگ بود مرد٬چه حقیر بود مرگ٬ چه حقیر تر بود
دشمن! پیش دشمن حقیر٬مردبزرگ٬بزرگتر باید. گفت : در مقابل دشمن نامرد ٬ مردانه
بایدمرد ٬اندیشیدم که از بریده شدن دستانم ٬خون ازتنم خواهدرفت . خون که رفت٬ رنگ
چهره زرد شود .مبادا دشمن چنان گمان کند از ترس مرگ است ٬خلق من نمی‌پسندندکه بابک
در برابرگله ء روباه ان ترسی به دل راه دهد.... خلیفه از ته گلو نعره کشید: ببر
صدایش را!!!! وشمشیر پایین آمد و سر. سری که هرگزپیش هیچ زورمند ستمگری فرود نیامده
بود . هر بار که این داستان خوانده شود احساس می کنیم بابک هنوز هم زنده است و برای
کشورش جان می دهد یادش گرامی باد .


یاسمین آتشی
http://yasamin.tradea.org
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ستاره عباسی
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
ستاره عباسی


تعداد پستها : 1304
سن : 38
آدرس : Aalborg University . Denmark
از ایشان سپاسگزاری شده : 325
امتیاز : 63381
Registration date : 2008-10-23

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: رد: داستانهای کوتاه یاسمین آتشی   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالإثنين مارس 23, 2009 2:05 pm

شیر زنان ایران

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Download.php?file=1llkw2ku1xrwl849w2iv




سه هزار نفر از خونریزان مغول در شهر زنگان ( نام زنگان پس از نام
شهین به شهر زنجان گفته می شد ) باقی ماندند جنگ در باختر ایران باعث شد دو هزار
و هفتصد نفر دیگر از سربازان خونریز مغول هم از شهر خارج شوند و بسوی مرزهای دور
روان شوند در طی یک هفته 67 مرد میهن پرست زنگان کشته شدند رعب و وحشت بر شهر حاکم
بود سربازان مغول 200 پسر زنگانی را بزور به خدمت خویش درآورده و به آنها آموزشهای
پاسبانی و غیره می دادند .

اما هر روز از تعداد مغول ها کاسته می شد در طی کمتر از 30 روز فقط
120 مرد مغول در درون شهر باقی مانده بود و کسی از بقیه آنها خبر نداشت .

دیگر مردان مهاجم پی برده بودند که هر روز عده ایی از آنها ناپدید
می گردد . بدین منظور تصمیم گرفتند از شهر خارج شوند . و در بیرون شهر اردو بزنند
.

با خارج شدن آنها از شهر هیاهویی در شهر برپا شد و همه از ناپدید
شدن مهاجمین صحبت می کردند میدان شهر مملو از جمعیت بود پیر مردی که همه به او
احترام می گذاشتند از پله ها بالا رفت و گفت : مردان زنگان باید از دختران این شهر
درس بگیرند آنگاه رو به مردان کرد و گفت کدام یک از شما مغول خونریزی را کشته است ؟
چهار مرد پیش آمدند ، هر یک مدعی شدند مغولی را از پا درآورده است .

پیر مرد خنده ایی کرد و به گوشه میدان اشاره کرد سه دختر زیبا و قد
بلند ایستاده بودند . گفت وجب به وجب کف خانه این دختران از کشته های دشمنان
ایران پر است آنگاه مردان ما در سوراخ ها پنهان شده اند .

با شنیدن این حرف مردان دست بکار شدند و در همان شب بقیه متجاوزین
را نابود ساختند . به یاد کلام جاودانه ارد بزرگ می افتم که : شیر زنان میهن پرست
ایران ، بزرگترین نگهبانان کشورند .

کاش نام آن سه زن را می دانستم بگذار به هر سه آنها بگویم ایران !
که نام همه زن های ایران است .



یاسمین آتشی
http://yasamin.tradea.org
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ستاره عباسی
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
ستاره عباسی


تعداد پستها : 1304
سن : 38
آدرس : Aalborg University . Denmark
از ایشان سپاسگزاری شده : 325
امتیاز : 63381
Registration date : 2008-10-23

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: رد: داستانهای کوتاه یاسمین آتشی   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالإثنين مارس 23, 2009 2:05 pm

آموزگاران ما

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Gallery-a-%2828%29

به آتوسا دختر کورش گفتند : مردی پنج پسرش در راه ایران شهید شده اند او اکنون
در رنج و سختی به سر می برد و هر کمکی به او می شود نمی پذیرد دختر فرمانروای ایران
با چند بانوی دیگر به دیدار آن مرد رفت خانه ایی بی رنگ و رو ، که گویی توفانی بر
آن وزیده است پیرمردی که در انتهای خانه بر صندلی چوبی نشسته است پیش می آید و
می گوید خوش آمدید
آتوسا می گوید شنیده ام پنج فرزندت را در جنگ از دست داده ای ؟ و آن مرد می گوید
همسرم هم از غم آنها از دنیا رفت .
آتوسا می گوید می دانم هیچ کمکی نمی تواند جای آنچه را که از دست داده ای بگیرد
اما خوشحال می شویم کاری انجام دهیم که از رنج و اندوهت بکاهد .
پیرمرد بی درنگ می گوید اجازه دهید به سربازان ایران در باختر کشور بپیوندم
.
می خواهم برای ایران فدا شوم . آتوسا چشم هایش خیس اشک می شود و به همراهانش می
گوید در وجود این مرد لشکری دیگر می بینم .
دو ماه بعد به آتوسا خبر می دهند آن پیر مرد مو سفید هم جانش را برای میهن از
دست داد .
آتوسا چنان گریست که چشمانش سرخ شده بود . او می گفت مردان برآزنده ایی همچون او
هیچگاه کشته نمی شوند آنها آموزگاران ما هستند .
و به سخن دانای ایرانی ارد بزرگ : برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی
برای هستی میهن است.
آن پیرمرد هم ارزش میهن را می دانست و تا آخرین دمادم زندگی برای نگاهبانی از
آن کوشید .


یاسمین آتشی
http://yasamin.tradea.org
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ستاره عباسی
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
ستاره عباسی


تعداد پستها : 1304
سن : 38
آدرس : Aalborg University . Denmark
از ایشان سپاسگزاری شده : 325
امتیاز : 63381
Registration date : 2008-10-23

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: رد: داستانهای کوتاه یاسمین آتشی   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالإثنين مارس 23, 2009 2:05 pm

فرگون زیبا

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Gallery-a-%287%29
فرگون زیباترین زن زمانه خویش بود و همسر ملک شاه . در مجلسی زنانه ، زنی از
خاندان نزدیک همسرش گفت فرگون خانم ! شنیده ایم هیچ خدمتکار ایرانی به کاخ خویش راه
نمی دهی ؟
بانوی اول ایران پاسخ داد : ایرانی خدمتکار نمی شناسم !
آن زن سماجت کرد و گفت : چطور ؟ اعتماد نمی کنید ؟ !
فرگون زیبا گفت : من نیازی به کمک دیگران ندارم هم نژادانم را هم برتر از آن می
دانم که آنها را به خدمت بگیرم . زنان رومی و چینی و یونانی را هم که می
بینید پیشکش سرزمین های دیگرند به پادشاه ایران و من تنها مواظب آنانم تا آسیب
بیشتری به آنها نرسد .
زن دیگری می پرسد : مگر پیشتر چه آسیبی دیده اند ؟
فرگون زیبا می گوید دوری ! دوری از شهر و دیار شان ! این بزرگترین آسیب است
.
آن زن دست به گیسوی فرگون می کشد و می گوید حالا می فهمم برای چه همه تو را دوست
دارند . به گفته دانای ایرانی (( ارد بزرگ )) : نامداران ماندگار آنانی اند که
سرشتی نیکو و دلی سرشار از مهر دارند .




یاسمین آتشی

http://yasamin.tradea.org
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ستاره عباسی
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
ستاره عباسی


تعداد پستها : 1304
سن : 38
آدرس : Aalborg University . Denmark
از ایشان سپاسگزاری شده : 325
امتیاز : 63381
Registration date : 2008-10-23

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: رد: داستانهای کوتاه یاسمین آتشی   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالإثنين مارس 23, 2009 2:06 pm

در بسته ایی وجود
ندارد


داستانهای کوتاه یاسمین آتشی W86sogbsexnyt7zsx8b


آخرین عکس ستار خان پیش از شهادت در کنار باقر
خان



با شروع پادشاهی محمدعلی شاه قاجار که عامل سفارتخانه های خارجی بود در اولین
گام مجلس را به توپ بست و مشروطه خواهان را به گونه های مختلف زمین گیر نمود .
در این بین ستارخان و باقرخان شعله های مبارزه آزادیخواهانه ملت ایران را روشن
نگاه داشتند .
در زمانی که همه فکر می کردند ستارخان نیز همانند بسیاری از آزادیخواهان کشته
شده است یکی از یارانش در حضور باقر خان به او گفت قشون دولتی رحمی ندارند و به ما
مزدور می گویند، ستارخان پاسخ داد : اگر مزدور هم باشیم مزدور مردمیم نه اجنبی .
باقرخان هم گفت : حکیم فردوسی هم وقتی شاهنامه را می نوشت در ایران غریب بود .
ستارخان در حالی که به دور دست نگاه می کرد گفت : بزودی مردم آزادیخواه ایران تومار
اجنبیان را در هم خواهند پیچید .
این نشان میدهد حتی در بدترین شرایط مبارزین آزادیخواه نا امید نشدند و دل به
تقدیر نسپردند ، منتظر دگرگونی اوضاع توسط این و آن هم نشدند .
به سخن ارد بزرگ : در پشت هیچ در بسته ای ننشینید تا روزی باز شود . راه کار
دیگری جستجو کنید و اگر نیافتید همان در را بشکنید .
و دیدیم در اندک زمانی ورق برگشت و مشروطه خواهان وارد تهران شدند و حاکمیت ملی
را بار دیگر زنده نمودند .




یاسمین آتشی
http://yasamin.tradea.orghttp://yasamin.tradea.org
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ستاره عباسی
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
ستاره عباسی


تعداد پستها : 1304
سن : 38
آدرس : Aalborg University . Denmark
از ایشان سپاسگزاری شده : 325
امتیاز : 63381
Registration date : 2008-10-23

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: رد: داستانهای کوتاه یاسمین آتشی   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالإثنين مارس 23, 2009 2:06 pm

ما همه نادریم

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Tableau



خورشید در میانه آسمان بود که سپاهیان نادرشاه افشار وارد دهلی شدند به پادشاه
ایران زمین گفتند اجازه می دهید وارد قصر پادشاه هند محمد گورکانی شویم ؟
نادرشاه گفت اینجا نیامده ایم پی تخت و تاخ ، بگردید و مزدوران اشرف افغان را
بیابید .
هشتصد مزدور اشرف ، که بیست سال ایران را ویران ساخته بودند را گرفتند . نادر رو
به آنها کرد و گفت : چگونه بیست سال در ایران خون ریختید و به ناموس کسی رحم نکردید
؟ ! آیا فکر نمی کردید روزی به این درد گرفتار آیید ؟
مزدوری گفت می پنداشتیم همه مردان ایران ، شاه سلطان حسین هستند و ما همواره با
مشتی ترسوی صفوی روبروییم.
از میان سپاه ایران فریادی برخواست که ما همه نادریم ! و مردان سپاه بارها این
سخن را از ته حنجره فریاد کشیدند . " ما همه نادریم "
و به سخن ارد بزرگ : کشوری که دارای پیشوایی بی باک است همه مردمش قهرمان و
دلیر می شوند .
اگر خوب گوش هایمان را تیز کنیم فریاد های سربازان ایران را باز هم می شنویم "
ما همه نادریم "




یاسمین آتشی

http://yasamin.tradea.org
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ستاره عباسی
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
ستاره عباسی


تعداد پستها : 1304
سن : 38
آدرس : Aalborg University . Denmark
از ایشان سپاسگزاری شده : 325
امتیاز : 63381
Registration date : 2008-10-23

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: رد: داستانهای کوتاه یاسمین آتشی   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالإثنين مارس 23, 2009 2:07 pm

ارد دوم و سورنا

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Partian


می گویند زمانی که سورنا سردار شجاع سپاه امپراتور ایران (( ارد دوم )) از جنگ
بر می گشت به پیرزنی برخورد .
پیرزن به او گفت وقتی به جنگ می رفتی به چه دلبسته بودی ؟
گفت به هیچ ! تنها
اندیشه ام نجات کشورم بود .
پیرزن گفت و اکنون به چه چیز ؟
سورنا پاسخ داد به
ادامه نگاهبانی از ایران زمین .
پیرزن با نگاهی مهربانانه از او پرسید : آیا
کسی هست که بخواهی بخاطرش جان دهی ؟
سورنا گفت : برای شاهنشاه ایران حاضرم هر
کاری بکنم .
پیرزن گفت : آنانی را که شکست دادی برای آیندگان خواهند نوشت کسی که
جانت را برایش میدهی تو را کشته است و فرزندان سرزمینت از تو به بزرگی یاد می کنند
و از او به بدی !
سورنا پاسخ داد : ما فدایی این آب و خاکیم . مهم اینست که همه
قلبمان برای ایران می تپد . من سربازی بیش نیستم و رشادت سرباز را به شجاعت فرمانده
سپاه می شناسند و آن من نیستم .
پیرزن گفت : وقتی پادشاه نیک ایران زمین از
اینجا می گذشت همین سخن را به او گفتم و او گفت پیروزی سپاه در دست سربازان شجاع
ایران زمین است نه فرمان من .
اشک در دیدگان سورنا گرد آمد .
بر اسب نشست .

سپاهش به سوی کاخ فرمانروایی ایران روان شد .
ارد دوم ، سورنا و همه میهن
پرستان ایران هیچگاه به خود فکر نکردند آنها به سربلندی نام ایران اندیشیدند و در
این راه از پای ننشستند .
به سخن ارد بزرگ : میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که
آرمان آنان است .
یاد و نام همه آنان گرامی باد .




یاسمین آتشی
http://yasamin.tradea.org
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ستاره عباسی
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
ستاره عباسی


تعداد پستها : 1304
سن : 38
آدرس : Aalborg University . Denmark
از ایشان سپاسگزاری شده : 325
امتیاز : 63381
Registration date : 2008-10-23

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: کورش پادشاه ایران از تخم بدکاری می گوید   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالإثنين مارس 23, 2009 2:08 pm

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی 320

خورشید هنوز در پشت کوههای باختر فرو نرفته بود که کورش پادشاه ایران دستور داد سپاه در نزدیکی شهر ایلام اردو بزند همه سرخوش از پیروزی خود بر بابل بودند .
در آن هنگامه پیر زن و پسر جوانی به اردوگاه آمده و نزد پادشاه ایران از کارمند مالیات شهرشان شکایت نمودند . پس از تحقیق معلوم شد آن کارمند هر ساله بیش از آنچه دولت در نظر گرفته از مردم خراج می ستاند .
آن شب کورش پادشاه ایران در همان اردوگاه سرپرست خزانه دارای و مالیات فرمانروایی را از کار برکنار نموده و کس دیگری را به کار گمارد .
اندیشمند کشورمان ارد بزرگ می گوید : ریشه کارمند نابکار ، در نهاد سرپرست و مدیر ناتوان است . و هم او در جایی دیگر می گوید : فرمانروا در برکناری کارمند نابکار زمانی را نباید از دست دهد چون سیاهی کار بزهکار در دید مردم خیلی زود دامن او را نیز خواهد گرفت .

گفته می شود که پس از برکناری مدیر خزانه داری سه نفر از سرپرستان و اشراف کشور نزد فرمانروای ایران آمده تا پادشاه ایران را از تصمیمی که گرفته است باز دارند . کورش هخامنشی نه تنها از رای خود بر نگشت بلکه آن سه تن را هم از کار برکنار نمود و گفت : اگر تخم بدکاری از خاک ایران کنده نشود آرامشی نخواهیم داشت .
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ستاره عباسی
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
ستاره عباسی


تعداد پستها : 1304
سن : 38
آدرس : Aalborg University . Denmark
از ایشان سپاسگزاری شده : 325
امتیاز : 63381
Registration date : 2008-10-23

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: سرداری برای بودن و نبودن   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالإثنين مارس 23, 2009 2:08 pm

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی 293
وقتی سپاهیان خسته از راهی دراز به کنار رودخانه رسیدند پیکری آویخته بر تکه سنگی در میانه رودخانه دیدند .
او را که از آب بیرون کشیدند .
از دروازه مرگ بازگشته بود ...
چهار روز در میان آبهای رودخانه ایی مهیب و سیاه بر روی تکه سنگی که تنها می توانست سرش را از آب بیرون نهد ...
فردای آن روز سردار سپاه وقتی از او پرسید در این چهار روز به چگونه ماندن اندیشیدی و یا به چگونه مردن ؟ !
نگاهی به صورت مردانه سردار افکند و گفت تنها به این اندیشیدم که باید شما را ببینم و بگویم می خواهم سربازتان باشم .
می گویند چهار روز پس از انتشار خبر کشته شدن نادر شاه افشار جنازه او را یافتند در حالی که از غصه مرگ سردار بزرگ ایران زمین ، دق کرده بود .
آرمان او تنها خدمت به فرمانروای ایران زمین بود
و به سخن ارد بزرگ : آدمهای ماندگار به چیزی جز آرمان نمی اندیشند .
و وقتی آرمان پرکشید دلیلی برای ماندن او نیز نبود...
http://yasamin.tradea.org/6332/
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ستاره عباسی
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
ستاره عباسی


تعداد پستها : 1304
سن : 38
آدرس : Aalborg University . Denmark
از ایشان سپاسگزاری شده : 325
امتیاز : 63381
Registration date : 2008-10-23

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: رد: داستانهای کوتاه یاسمین آتشی   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالإثنين مارس 23, 2009 2:08 pm

ماهی های نوروز

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی A2_7seen


پریزاد بیوه جنگاوری بود که سالها پیش در جنگهای ایران و دشمنان کشته شده
بود پریزاد دو دختر نوجوان داشت آنها مستمند و بینوا بودند و در هنگام عید تنها
شیرینی آنها آب بود . صدای شیپوری که مژده بهار میداد لبخند در چهره غم گرفته آنها
باز آورد ، دو فرزند پیاله آب را به پریزاد دادند تا نخست مادر کمی آب بنوشد چشمان
پریزاد از این همه غم پر از اشک بود هنگامی می نوشید دو قطره اشک از چشمانش در آن
پیاله افتاد .
دختران پریزاد هنگامی که پیاله را گرفتند شگفت زده دیدند در آب ، دو ماهی سرخ
بسیار زیبا بازی می کنند .
هر سه با خنده و هیجان به آن ماهی ها نگاه می کردند . صدای در برخواست ! چه کسی
می توانست باشد ؟
در پشت در اُخُس ( اردشیر سوم پادشاه هخامنشی ) بود او گفت برای من از رنج شما
سخن ها گفته اند دیروز به نزدیکان گفتم روز نخست نوروز را در خانه شما خواهم بود و
آمدم که شادی را به شما هدیه کنم اما از پشت در صدای خنده های شما را می شنیدم
!
پریزاد و دختران داستان ماهی ها را گفتند اخس بسیار گریست و گفت وقتی فرزندان
ایران اینچنین گرفتار غم و تنهایی باشند پادشاهی را ارزشی نیست .
دستور داد یکی از باغهای پادشاهی ایران را به آنها بدهند و برای شادی آنها هر
کاری از دستش بر می آمد انجام می داد .
زندگی شاد آنها نتیجه رنج هایی بود کشیده بودند همانگونه که ارد بزرگ اندیشمند
فرهیخته کشورمان می گوید : روزهای سخت بهایی ست که باید برای سرافرازی پرداخت .

از آن زمان بر سفره هفت سین ایرانیان ماهی سرخ میهمان شد و تا کنون هر سال
همراه نوروز زیبای ماست .


یاسمین آتشی
http://yasamin.tradea.org
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ستاره عباسی
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
ستاره عباسی


تعداد پستها : 1304
سن : 38
آدرس : Aalborg University . Denmark
از ایشان سپاسگزاری شده : 325
امتیاز : 63381
Registration date : 2008-10-23

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: نجابت آزرمیدخت   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالإثنين مارس 23, 2009 2:09 pm

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی 296
در پگاه نخستین روز بهمن ماه آزرمیدخت ، سی و دومین پادشاه ساسانی پس از چهار ماه پادشاهی تنها بخاطر نجابتش و این که تن به خواسته های زیرکانه و پیاپی فرخ هرمز فرمانروای خراسان نداد و همسر او نشد بدست رستم پسر فرخ هرمز کور شده و از کاخ رانده شد رستم می پنداشت پدر پیرش را ملکه ایران از پای درآورده است حال آنکه آزرمیدخت پاکتر از گلهای لاله بامدادان بود .
نجابت او بر کسی پوشیده نبود و به گفته ارد بزرگ اندیشمند فرهیخته ایران زمین : زیباترین خوی زن ، نجابت اوست . اما این زیبایی را کسی بر پادشاه ایران برنتافت و او با چند نفر از نزدیکان خویش به کاروانسرایی بین شاهرود و سبزوار رفته و تا آخر زندگی همانجا ماند .


http://yasamin.tradea.org/6340/
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
ستاره عباسی
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
مدیر ارشد ( فرهنگ و هنر )
ستاره عباسی


تعداد پستها : 1304
سن : 38
آدرس : Aalborg University . Denmark
از ایشان سپاسگزاری شده : 325
امتیاز : 63381
Registration date : 2008-10-23

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: نیما و نیشام   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالإثنين مارس 23, 2009 2:09 pm

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی 275
توفان که از شیراجان (نام پیشین سیرجان ) گذشت غم و اندوه بسیار برجای گذاشت بسیاری از خانه ها و درختان را خراب و سرنگون ساخت دل مردم گرفته غمگین بود . در این آشوب زمانه پسری به نام نیما دلباخته دختری شده بود که نامش نِیشام بود نیما سالها دور از خانواده و در سفر زندگی کرده بود و چهار برادر داشت که هر یک دارای ثروت و اندوخته ایی بودند پدر نیشام بارها به خانواده نیما گفته بود هر یک از برادران دیگر خواستگاری می کرد مشکلی نبود اما نیما توان اداره زندگی نیشام را ندارد . و هر چه خانواده نیما به او می گفتند به جای عاشقی پی کسب و کاری را بگیرد و به این شکل به همگان بفهماند توانایی همسرداری را دارد او نمی شنید و از دور چشم به خانه زیبا و بلند نیشام داشت .
کم کم رفتار نیما موجب برافروختگی و ناراحتی پدر و بردران نیشام گشت آنها شبی به خانه نیما آمده و در برابر پدر و برادران نیما به او گفتند اگر باز هم در اطراف خانه اشان پرسه بزند چشم خویش را بر دوستی های گذشته خواهند بست .
نیما انگار تازه از خواب بیدار شد بود گفت مگر من چکار کرده ام ؟ تنها عاشقم همین !
پدر نیشام گفت : عاشقی که خانه و خوراک زندگی نیست ما دختر به آدم مستمندی همچون تو نمی دهیم .
نیما گفت : من مستمند نیستم
پدر و برادران نیشام خندیدند و گفتند آنچه ما می بینیم جز این نیست .
نیمروز فردایش شش مرد با پوششی از گران بهاترین پارچه های نیشابوری و اسبهای ترکمن در برابر خانه نیشام ایستاده بودند آن شش مرد نیما ، پدر و برادرانش بودند . بهت سرآپای وجود میزبانان را گرفته بود . پس از آنکه بر صندلی میهمانی نشستند نیما گفت هنگامی که در سفرم بانو آفرین ( سی امین شاهنشاه ساسانی ) را از رودخانه خروشان نجات دادم او به من گفت پیش من بمان . گفتم من مسافرم و او گفت یادگاری به تو می دهم که هر وقت همچون من به خفگی رسیدی کمکت کند .
دیشب شما سعی داشتید مرا غرق کنید اما اینبار دستان پادشاه ایران مرا نجات بخشید .
پدر و برادران نیشام از این که شب قبل به گونه ی بسیار زشت به او گفته بودند : ما دختر به آدم مستمندی همچون تو نمی دهیم پشیمان بودند .
سفر انسانها را پخته و نیرومند می سازد . و به سخن ارد بزرگ : سفر ، نای روان است برای اندیشه و آرمان بزرگ فردا .
می گویند نیما و نیشام همواره دستگیر مستمندان بودند و زندگی بسیار نیکو داشتند .
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
سارا رستمیان
ORODIST ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
ORODIST ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
سارا رستمیان


تعداد پستها : 987
سن : 25
از ایشان سپاسگزاری شده : 95
امتیاز : 62706
Registration date : 2008-10-24

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: رد: داستانهای کوتاه یاسمین آتشی   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالثلاثاء مايو 12, 2009 6:58 am

سارا : ستاره جون پنج شنبه قبل زدیم به دریا
سایه : راه دوری نری همین انزالی خودمون

سارا : این سایه فضول هم هر چی مانکن می بینه سعی می کنه باهاش دوست بشه
سایه : مگه چی عیبی داره خیلی هم خوبه تازه خودتم دیدی که مانکن نبود اون یه ستاره بود

سارا : ستاره جون منظورش تو نیستی به خودت نگیر منظورش همون نویسنده ایی هست که دیده
سایه : خدا رو شکر اسمش لو ندادی

سارا : حالا چیه می خوای بگم
سایه : نه تو رو خدا بزار خودم حرف بزنم

سارا : بفرما
سایه : آره ستاره جان او خانم قد بلند مو مشکی که به نظرم خییییییییییییییییییییییلی خوشگل بود همین کسی است که ازش نوشتی

سارا : ای بابا نمی خوای بگی اسمش یاسمین آتشی بود
سایه : ای پرو رو آخر همه چیز لو دادی

سارا : هنوز که نگفتم توی فضول ظرف چند دقیقه اون بیچاره روه تخلیه اطلاعاتی کردی
سایه : حیف شد وقتش کم بود و خانواده اش هم منتظرش بودند

سارا : به نظر من یاسمین آتشی خیلی خوشگلتر از داستان فرگون هست
سایه : من همیشه فکر می کردم نویسنده ها زیاد خوشگل نیستن

سارا :آخه تو بدبینی
سایه : اصلا هم اینطور نیست این مشکل خودته

سارا : ستاره جون ما می ریم چون الانه که کارمون به دعوا بکشه
سایه : مقصر خودتی هی برچسب می زنی

سارا : ستاره جون بای
سایه : بای
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
مهران عبدالهی
مدیر ارشد انجمن ( مشاهیر )
مدیر ارشد انجمن ( مشاهیر )
مهران عبدالهی


تعداد پستها : 1334
سن : 48
از ایشان سپاسگزاری شده : 328
امتیاز : 60302
Registration date : 2008-10-30

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: رد: داستانهای کوتاه یاسمین آتشی   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالثلاثاء مايو 12, 2009 7:49 am

سلام خسته نباشید همه داستانها زیبا بود اما ماهیهای نوروز خیلی خیلی زیبا بود خیلی وقت بود به دنبال فلسفه قرار دادن ماهی بر سفره هفت سین بودم الان دلیلشو فهمیدم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
مرتضی آشتیانی
ادمین انجمن
ادمین انجمن
مرتضی آشتیانی


تعداد پستها : 495
سن : 44
از ایشان سپاسگزاری شده : 48
امتیاز : 58265
Registration date : 2008-10-27

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: رد: داستانهای کوتاه یاسمین آتشی   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالجمعة يناير 22, 2010 4:46 pm

با خواندن حماسه ها و دلاوری های قهرمانان کشورمان ، اشک از دیدگانمان فرو می ریزد
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
میثم طهماسبی
مدیر ارشد انجمن ( ایرانیان مقیم سوئد )
مدیر ارشد انجمن ( ایرانیان مقیم سوئد )
میثم طهماسبی


تعداد پستها : 93
سن : 42
آدرس : www.youtube.com/Sirmeysam
از ایشان سپاسگزاری شده : 48
امتیاز : 54137
Registration date : 2009-12-17

داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Empty
پستعنوان: رد: داستانهای کوتاه یاسمین آتشی   داستانهای کوتاه یاسمین آتشی Emptyالجمعة يناير 22, 2010 10:31 pm

بسیار تاثیر گذار بود، از این گونه پست ها بسیار لدت میرم
لطفا ادامه دهید.

پاینده ایران
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.ilovedogs.blogfa.com/
 
داستانهای کوتاه یاسمین آتشی
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1
 مواضيع مماثلة
-
» داستانهای کودکانه
» داستانهای کوتاه طنز
» داستانهای کوتاه
» اشعار منوچهر آتشی
» داستانهای کمی تا قسمتی جدی

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
پایگاه اُرُدیست های سوئد :: هنر و ادبیات :: ادبیات-
پرش به: