نتايج طرح پژوهشي «الگوهاي مطلوب براي آموزش علوم انساني در دانشگاههاي كشور» نشان داد كه براي گذر از وضع كنوني كه با آموزش مستقيم آميخته شده و دستيابي به وضع مطلوب كه با آموزش غير مستقيم معنا مييابد بايد براي بهسازي راهبردهاي مستقيم رايج در آموزشهاي علوم انساني، تغيير را هبردها رايج در دوره تحصيلات تكميلي و ترويج راهبردهاي مشاركتي و ايجاد شرايط به كارگيري راهبردهاي «دانشجو محور» در دوره تحصيلات تكميلي به خصوص دوره دكتري تلاش كرد.
به گزارش خبرنگار پژوهشي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، دكتر محمود مهرمحمدي مدير طرح پژوهشي الگوهاي مطلوب براي آموزش علوم انساني در دانشگاههاي كشور اظهار كرد:زمينه اساسي طرح اين بود كه الگوها و راهبردهاي مطلوب علوم انساني چيست؟
وي ادامه داد: آموزش فكورانه يا بازانديشانه، آموزش مساله محور، آموزش مباحثه محور يا ديالكتيكي، موقعيت محور، سوال محور،پيامد محور، گروه محور، آموزش حساس نسبت به نقش ديدگاهها در شناخت و فهم پديدهها، آموزش معنا حساس، هماهنگ با ارزشيابي، آموزش مبتني بر تفاوتهاي فردي، آموزش مشاور محور، آموزش گروهي، يادگيري متكي به ظرفيت انتقادي، تفكر تلفيقي، نگارش يادداشتهاي تحليلي و باشگاه مجلات از فرضيات اصلي پژوهش به شمار ميرود.
وي تصريح كرد: آنچه كه بايد به استادان عرضه شود، ارائه مجموعه الگوها و راهبردهاي داراي قابليت احتمالي اثربخشي است كه بايد با به كارگيري منطق و خرد عملي در موقعيتهاي خاص به كار گرفته شود. استاد را نميتوانيم از انديشهورزي، تفكر، اتخاذ تدبير مناسب و يا ايفاي نقشي به نوعي در عرصه طراحي آموزش معاف كنيم بنابراين اگر نتيجه هر مطالعهاي اين باشد كه استاد احساس امنيت خاطر، آسودگي و اين را بكند كه آنچه كه انديشيدني بوده است ديگران انجام داده و تنها بايد آنها را به كار گرفت براي آموزش عالي سم مهلك است.
وي در خصوص يافتههاي مطالعات درباره الگوها و راهبردهاي تدريس در اين طرح گفت: تهيه و ارائه طرح درس و هدفگذاري تصريح شده شناختي، مهارتي و نگرشي براي تدريس و اعلام قبلي آن به دانشجويان ضرورت دارد؛ بنابراين استفاده استاد از طرح درس و ارائه آن به دانشجويان تا آنجا ميتواند در بهبود كيفيت تدريس موثر باشد كه توجه استاد را به تامل و برنامه ريزي پيش از ورود به كلاس و صنه عمل تحريك و تشويق كند.
مهرمحمدي تصريح كرد: ضعف دانش حرفهاي استادان يكي از مهمترين يافتههاي م طالعه است كه به عنوان يكي از چالشهاي ارتقاء كيفيت تدريس علوم انساني مطرح است.
وي افزود: براي گذر از وضع كنوني كه با آموزش مستقيم آميخته شده و دستيابي به وضع مطلوب كه با آموزش غير مستقيم معنا مييابد بايد براي بهسازي راهبردهاي مستقيم رايج در آموزشهاي علوم انساني از طريق ترويج راهبردهاي چهارگانه «استاد محور» در دوره كارشناسي تلاش شود. همچنين بايد براي تغيير راهبردهاي رايج در دوره تحصيلات تكميلي و ترويج راهبردهاي مشاركتي و ايجاد شرايط به كارگيري راهبردهاي «دانشجو محور» در دوره تحصيلات تكميلي به خصوص دوره دكتري تلاشهاي فراواني صورت گيرد.
مهر محمدي درباره پيشنهاد سياستهاي اجرايي طرح پژوهشي گفت: نظام آموزشي عالي بايد به سيستمي تبديل شود كه براي استادان تمام رشتهها «دانش پژوهشي تدريس» در كنار «دانش پژوهشي تخصصي» به يك اولويت تبديل شود و دانش پژوهشي تدريس را بايد به هويت مشترك استادان رشتههاي گوناگون تبديل كرد كه مستلزم بازسازي فرهنگ حاكم بر آموزش عالي كشور است.
وي افزود: همچنين پيش بيني پروژه پايان دوره تحصيلي در طراحي برنامه درسي براي تمام دوههاي آموزشي حتي كارشناسي، جدي گرفتن مقوله آزمون جامع براي دوره دكتري، طراحي و اجراي برنامههاي آموزش حرفهاي استادان، استقرار نظام توجيه، راه اندازي مجلات علمي – پژوهشي يا علمي – ترويجي مخصوص آموزش و فراهم سازي زمينه استقلال عمل حرفهاي بيشتر استادان پيشنهاد شده است.