آنچه خوانديد خلاصه اي بود از پنج داستان اپيزوديک فيلم سينمايي "دعوت" ساخته ابراهيم حاتمي کيا . فيلمي که در خور تاملي بسيار است و به جا خواهد بود پيرامون آن نکاتي يادآوري شود.
الف)ابتدا بايد از حاتمي کياي عزيز پرسيد ؛ طرح مسائلي همچون سقط جنين در يک فيلم سينمايي با چه انگيزه اي صورت گرفته است ؟ شايد ايشان معتقد باشند که چون عده اي در جامعه ما با اين موضوع در گيرند و اين يکي از موضوعات مبتلا به جامعه ماست پس بايد از آن فيلم ساخت . در اينجا بد نيست از ايشان پرسيده شود که مگر هر چه در جامعه وجود دارد را بايد وارد پرده عمومي سينما کرد ؟ مساله اين نيست که براي هر فيلم سازي بايد حريم ممنوعه سوژه تعريف شود . کارگردان در انتحاب سوژه آزاد است ولي با قيد خود آگاهي . چه اينکه اگر نسبت به وجوه خاص چنين سوژه هاي حساسي خود آگاهي درستي وجود نداشته باشد پاي کارگردان به اشتباهات فاحشي همچون هنجارشکني باز مي شود . به واقع براي نگارنده محل سوالي اساسي است که نمايش تخت سقط جنين با آن حالاتي که زنان روي آن مي خوابند يا نمايش سونوگرافي جنين در سينما يا شنيدن الفاظ ناشايستي که کارکترهاي فيلم پيرامون کيفيت بارداري و دعواي آنها در اين زمينه رد و بدل مي کنند و بيان کردن و به تصوير کشيدن کاري که بسياري از مردم خصوصا جوانان مجرد از کيفيت آن بي خبراند و در گير کردن ذهن مردم به چنين موضوعاتي ، با چه توجيهي صورت گرفته است؟
ب ) در شناخت آثار فمنيستي يک نکته را همواره بايد به عنوان فاکتوري اساسي و تعيين کننده در نظر آورد و آن اين است که قاعده در چنين آثاري بر "مظلوميت زنان و سيطره غير عقلاني مردان بر زنان است" . حال با اين وصف به بررسي هر پنج اپيزود فيلم مي پردازيم . در اپيزود اول قهرمان داستان زني باردار است که هم از جانب يکي از همکاران مردش و هم از جانب شوهرش تحت فشار قرار گرفته و او در موقعيتي سخت و ملال آور تلاش مي کند تا با سقط جنينش ضمن صيانت از شغلش ،مقابل شوهرش نيز ايستادگي کند . در اينجا "سوژه " زن مظلوم است و ما بقي عناصر، در تقابل با اين سوژه مظلوم . در اپيزود دوم باز زني باردار را در مقابل مردي لمپن و غير منطقي مي بينيم . در اين اپيزود هم شاهد درگيري زن و مرد – با گرايش داستان به مظلوميت زن- هستيم . در اپيزود سوم زن باردار مظلوم تحت فشار شوهرش قرار گرفته تا جنين را سقط نکند . شوهري که به گمان نگارنده هيچ مخاطبي از او تصور مردي عاقل و منطقي ندارد. در چهارمين اپيزود زن بيچاره باردار به يکباره متوجه پنهان کاري و خيانت شوهرش مي شود و تصميم به سقط جنين مي گيرد .کاري که زن مي خواهد و مرد نمي خواهد! اما در آخرين اپيزود ماجرا برعکس است . زن خواهان حفظ جنين و مرد خواهان سقط آن است . اما اينجا نيز پروژه زن مظلوم و مرد ظالم – آن هم از نوع مذهبي اش – کاملا مشهود است ! اينجا منفعت مرد متديني (!) که در عين داشتن چند فرزند بزرگ زن بيوه اي را متعه کرده در سقط جنين است و زن بيوه که پيش از اين نازا بوده و اتفاقا مرد ظالم (!) ديگري او را به همين گناه (!) طلاق داده ،اکنون باردار شده و خواهان حفظ آن است !... چقدر زنان مظلومند ! و چقدر اين مردهاي خشن و خود بين ، ظالم و سنگ دلند ! در جاي جاي اين فيلم ماجراي مظلوم نمايي زنان و ظالم نمايي مردان در دوزهاي متفاوت قابل مشاهده است . با اين وصف آيا نمي توان "دعوت" را از اين منظر فيلمي فمينيستي تلقي کرد ؟!
اما نکته درخورتامل تر آنکه ؛ هرچند دعوت رنگ و بوي آثار فمينيستي را دارد ودر لايه هاي ظاهري اش به سمپاتي عنصر زن پرداخته ولي با تاسف بايد عرض کرد که عملا متقاضي اصلي سقط جنين را زنان معرفي کرده است . آنهم زن ايراني که همه دنيا به مهر ورزي و فرزند حواهي وي معترفند . به واقع در دعوت جاي خالي "فاطمه" آژانس شيشه اي کاملا مشهود است . زن مذهبي به نمايندگي ازخيل کثير زنان مومنه ايراني که حاضر است براي رضاي معبود خويش همه نوع فداکاري براي همسر و فرزندانش بنمايد .... و صد البته آرزوي نگارنده آن است که توانايي هاي انکار ناپذير اين فيلمساز را در قواره کارهاي اثرگذار و ارزشي گذشته وي همچون آژانس شيشه اي ببيند .
ج) نکته ديگري که به شکل آزاردهنده اي در فيلم "دعوت" خود نمايي مي کند پرده دري هاي ضد اخلاقي مکرر عناصر فيلم است . کاراکتر هاي اين فيلم در برخي ديالوگها از الفاظ رکيکي استفاده مي کنند که اين قلم از انتشار آن شرم دارد . ماجراي بارداري زن مسن در کربلاي معلي جداي از وهني که نسبت به سفر مقدس و زيارتي به بارگاه حضرت سيدالشهدا (روحي له الفداء) در آن نهفته است حاوي الفاظ بسيار زشتي است که تنها گوشه اي از آن بي حيايي هاي مکرر فيلم است .
د) يکي از فجايعي که در ساليان حاکميت اصلاح طلبان سکولار بر سر سينماي اين کشور آمد آن بود که غالب کاراکتر هاي منفي و ظالم سناريو هاي آن عصر مردان و زنان مذهبي با ظاهر خاص ايشان بودند به نحوي که پژوهشگر تيز بين به وضوح شاهد يک "خط" آلوده براي تخريب مردان و زنان با پوشش خاص مي بود . اين خط آلوده در "دعوت" هم قابل مشاهده است . اپيزود آخر که شايد تير خلاص چيستا يثربي بر آنچه در فيلمنامه دعوت با آن ستيزيده بوده ، باشد،به روشني حاوي چنين کاراکتر ظالمي است .
مرد مذهبي با دکمه بسته بالا و محاسن بلند براي پنهان کردن چهره حقيقي اش با قساوت تمام زن مظلوم را امر به سقط جنين مي کند! جاي سوال است که در جامعه اي که 70 ميليون جمعيت با تيپهاي مختلف در آن زندگي مي کنند و مساله متعه در مورد يک يک آنها ممکن است رخ دهد چرا کارگردان به سراغ اين تيپ ظاهري خاص رفته است؟! چرا تنها مردحامي سقط جنين بايد از قشر مذهبي باشد ؟! در اين مورد گفتني هاي ديگري نيز هست که آنها را مي گذاريم و مي گذريم ...
ه) ماجراي تخطئه و وهن متعه - اين حلال الي الابد اسلام – که در پليد ترين آثار سينماي عصر اصلاحات آمريکايي موج مي زد نيز متاسفانه به وضوح در "دعوت" قابل مشاهده است . کافي است ديالوگهاي رد و بدل شده ميان زن و مرد اپيزود آخر بازخواني شوند تا توهين به ازدواج موقت و نه نقد عالمانه و منصفانه معضلات اجراي بعضا غلط آن در جامعه ما بر خوانندگان آشکار گردد .
و) مساله ديگر در فيلم جديد حاتمي کيا استفاده از زناني با پوشش هاي بسيار نا مناسب و زننده است. اين موضوع را از دو زاويه مي توان مورد مداقه جدي قرار داد. به خاطر دارم در طليعه طرح ارتقاي امنيت اجتماعي عده اي از دوستان با اين داعيه که مبارزه فيزيکي پليس با بد حجابي – به رغم آنکه پليس با استناد به قانون عمل مي کرد- امري غلط است . آنها به جاي برخورد فيزيکي کار فرهنگي را در اين زمينه توصيه مي کردند لکن همين دوستان در برخورد با دستگاه هايي که موظف به کار فرهنگي در راستاي اشاعه فرهنگ اسلامي حجاب بودند با بي تفاوتي عبور مي کردند. همين افراد اينجا نيز به جاي اتخاذ موضع شفاف و صريح در قبال اشاعه بد حجابي در سينما سکوت کرده اند تا نشان دهند ماجراي کار فرهنگي بيش از آنکه حاوي عزمي عملي براي کار جدي باشد کشک است! از منظر ديگر بايد به خود حاتمي کيا نگريست . کسي که مهاجر، وصل نيکان ، از کرخه تا راين و آژانس شيشه اي را ساخته کجا و آنکه امروز "دعوت" را ساخته کجا؟! حاتمي کياي امروز خود را "متفاوت" از گذشته اش ارزيابي مي کند . او امروز حال و روز جديد خود را ذيل عنوان "ضد جنگ" بازتعريف کرده است ! گويا فراموش کرده که پير و مرادمان حضرت روح الله دوران درخشان دفاع مقدس را براي ما نعمت شمردند !
براي جناب حاتمي کيا نيز به خاطر خدمات انکار ناپذيري که در عرصه فرهنگ و هنر به اسلام و انقلاب کرده اند نيز هنوز جاي ويژه اي در حافظه خويش گشوده ايم و حاتمي کياي امروز را به رغم آنکه نقدهاي مشفقانه فراواني بر او داريم باز هم يار فرهنگ و هنر انقلاب تلقي مي کنيم . لکن آنکه حق را با اقدار رجال بسنجد در هميشه تاريخ شرمنده اهل حق و در جرگه اهل باطل بوده و هست و خواهد بود . براي قضاوت عادلانه ملاک حال فعلي افراد است .... به اميد ملاقاتي دوباره با حاتمي کيايي در رداي درخشان سازنده "آژانس" ...