مينو گنابادي
حضور صفارهرندي در پشت صحنه اخراجي هاي2 و عکس يادگاري که با بازيگران اين
فيلم گرفته، مي توانست جالب ترين اتفاق شنبه باشد، اگر هياهوي کردان و
عباسي اجازه مي داد.
وزير ارشاد که سابقه سردبيري روزنامه کيهان را نيز دارد، در اين بازديد با
چهره يي گشاده و خندان و با رضايت خاطر در کنار هنرمندان مشهور سينما، مثل
محمدرضا شريفي نيا، امين حيايي و نگار فروزنده قرار گرفت و سوژه عکاسان شد.
بالطبع اين تصوير خوشايندي مي تواند باشد. وزير فرهنگ و ارشاد کشور به رغم
نگاه خاص خود، در کنار چهره هايي مي ايستد که همه مي دانيم گرايشات
ايدئولوژيک مشابهي با او ندارند؛ شهرونداني هنرمند و محترم که نگاه شان به
زندگي با نگاه صفارهرندي و دوستانش متفاوت است. خوشحاليم از اينکه وزير -
هر چند در حرکتي نادر و استثنايي - مي تواند حامي هنرمنداني با ديدگاه هاي
متفاوت باشد. اين يعني حرکت در جهت کاهش شکاف هاي اجتماعي و افتراق ها و
دست گذاشتن بر اشتراکات و تفاهم ها؛ چيزي که جامعه ما بيش از هر چيزي به
آن احتياج دارد.
اما اين عکس از آن جهت اتفاق ويژه يي است که همه مي دانيم روزنامه يي که
او سردبيرش بود و طيف همفکران وزير و حتي برخي اوقات خود شخص وزير، به
عادت مالوف، معمولاً بر اين شکاف ها و افتراق ها تاکيد مي کنند. آنها
خودآگاه و ناخودآگاه، جامعه را چندقطبي و گاه دوقطبي در نظر مي گيرند و بر
خودي ها و غيرخودي ها و فاصله آنها صحه مي گذارند. در جمع خودي ها پاسخگو
و مهربان هستند و در برابر اعتراض غيرخودي ها، سرد و خشن هستند و حتي گوش
شنوايي نيز ندارند و براي اين گونه واکنش هاي خود با پشتکاري قابل تحسين
انواع توجيهات عقلي و عرفي و شرعي نيز مي تراشند. چشم بر گرايشات و طيف
هاي مختلف فکري و رفتاري - که البته در چارچوب قانون اساسي تعريف مي شوند
- مي بندند و فراموش مي کنند که اين گونه تشديد شکاف ها و افتراق ها چيزي
جز نابهنجاري و از هم گسيختگي اجتماعي ايجاد نمي کنند. با شوري
آرمانگرايانه در خبرهاي ويژه خود بر افشاگري هاي جهت دار پافشاري مي کنند
و بر طبل تنش و عصبيت و سوءظن مي کوبند. براي همه اينهاست که از حضور وزير
ارشاد در کنار ستارگان سينما شگفت زده و حتي خوشحال مي شويم. در جامعه يي
که هر روز صف بندي ها محسوس تر مي شود و حتي حوزه فرهنگ و هنر نيز از اين
عارضه در امان نيست، چنين تصاويري، آرامش هر چند کوتاه مدت را به بيننده
عارض مي کند. هر چند براي اين حس آرامش، کمي هم بايد بيش از حد خوشبين
بود. خب ما بيش از حد خوشبين هستيم.