گروه اجتماعي، شبنم رحمتي؛ در پي سياست هاي دولت جمهوري اسلامي ايران براي
بازگرداندن مهاجران غيرقانوني افغان به کشورشان روند تعطيلي مدارس
خودگردان اتباع افغان در کشور بدون توقف ادامه دارد. فعالان اجتماعي افغان
که در امر آموزش اين کودکان مشغولند و چون کارشان غيرقانوني است تمايلي به
افشاي نام خود ندارند آمار مي دهند که از ابتداي سال جاري تاکنون دو مدرسه
در تهران و سه مدرسه در ورامين بسته شده است. آمارهاي غيررسمي ديگري نيز
وجود دارند که طبق آنها حدود 40 مدرسه خودگردان در سراسر ايران فعال بوده
است که امروزه فقط 11 تا از آنها به فعاليت خود ادامه مي دهند و بقيه
تعطيل شده اند. با اين حال سرهنگ مهدي احمدي رئيس اطلاع رساني نيروي
انتظامي تهران بزرگ به رغم پيگيري هاي فراوان آمار دقيق مدارس تعطيل شده
از سوي پليس اتباع را اعلام نکرد.
از سال 83 که سياست دولت بر اين قرار گرفت که به هر نحو مي تواند از ورود
اتباع افغان جلوگيري کند تاکنون کودکان اتباع افغان که به شکل غيرقانوني
وارد ايران شده اند از تحصيل در مدارس رسمي آموزش و پرورش محروم شده اند و
برخي از آنها در مدارس خودگردان که معمولاً در زيرزمين ها يا مکان هايي که
واجد شرايط استاندارد آموزشي نيستند، درس مي خوانند. اغلب اين مدارس فاقد
نور و تهويه کافي هستند و در بيشتر آنها بيش از 200 دانش آموز در دو شيفت
در فضايي 70-60 متري با کمترين امکانات درس مي خوانند.
به گفته سيدتقي قائمي مديرکل امور اتباع و مهاجرين خارجي وزارت کشور در
مصاحبه با نگارنده «آموزشي که به اين بچه ها داده مي شود، استاندارد نيست
و گاهي هم مشاهده شده است آموزش هايي منطبق با آموزه هاي طالبان به اين
کودکان مي دهند تا در صورت برگشت به افغانستان بتوانند به اين نيروها ملحق
شوند.»
دولت ايران از آنجا که اين کودکان و خانواده هايشان مهاجران غيرقانوني
هستند و هيچ برگه اقامت و هويتي ندارند از ثبت نام آنها جلوگيري مي کند.
ممانعت از تحصيل اين کودکان واکنش هايي را برانگيخت اما نبايد از اين
موضوع غافل شد که هيچ کشوري در جهان به مهاجر غيرقانوني اجازه اقامت و
تحصيل نمي دهد و ايران نيز از اين قاعده مستثني نيست. مهم ترين دليلي که
مدير کل اداره اتباع و مهاجرين خارجي وزارت کشور در اين باره بيان مي کند
اين است؛ «اگر ما به اين مهاجران غيرقانوني اجازه دهيم درس بخوانند موج
تازه و عظيمي از پناهجويان افغان به سوي ايران راه مي افتد که گمان مي
کنند سياست هاي ما در قبال مهاجران غيرقانوني تغيير کرده و در اين زمينه
سهل گيري مي کنيم و نرمش نشان مي دهيم. در حالي که اين طور نيست و سياست
ما همچنان جلوگيري قاطعانه از ورود مهاجران غيرقانوني و تشويق به بازگشت
مهاجران قانوني است.» اما بازگشت به کجا؟ در افغانستان هر فرد که به سن
اشتغال رسيده باشد فقط دو روز در هفته شانس کارکردن دارد. نرخ بيکاري در
اين کشور 43 درصد است و از هر 100 افغان 55 نفر زير خط فقر قرار دارند. در
اين ميان تکليف کودکي که پدر و مادرش او را به شکل قاچاق وارد ايران کرده
اند و نمي تواند از «آموزش» که بديهي ترين و اوليه ترين حق هر انسان است،
بهره مند شود چه مي شود؟ سوالي که ايران مي گويد بهتر است پدر و مادر اين
کودکان که آفريننده اين وضعيتند به آن پاسخ دهند چون دولت ايران وظيفه يي
در قبال سرنوشت آنها ندارد. اما اغلب اين کودکان پدر و مادراني بي سواد
دارند که فقط موفق مي شوند به نخستين دغدغه بشر فکر کنند و شکم زن و فرزند
خود را سير نگه دارند و آموزش جايي در ميان اولويت هاي زندگي آنها ندارد.
چنان که «جبار» پسر 15ساله يي که در يکي از اين مدارس زيرزميني براي کلاس
اول دبستان ثبت نام کرده است با نيشخندي که معرف بينش و نگاه بيشتر مردان
افغان درباره زنان است، مي گويد؛ «تا پارسال خواهرم مي آمد مدرسه و تا سوم
دبستان خوانده بود اما چون برايش خواستگار آمد بابام با زور شوهرش داد. از
پارسال تا به حال هم من مي آيم درس بخوانم چون بابام فقط مي تواند خرج
مدرسه يکي از ما را بدهد.» آنها شش خواهر و برادرند، پدر بنايي مي کند و
ماهي 260 هزار تومان اجاره خانه مي پردازند. مطابق آنچه يونيسف گزارش کرده
است در سراسر افغانستان حدود 60 درصد کودکان دختر از رفتن به مدرسه، به
دلايل مختلف محرومند.
مشاهدات ميداني نشان مي دهد اغلب کودکاني که در اين مدارس درس مي خوانند
جزء طبقه فقير مهاجران افغان قرارمي گيرند چون آن گروه از اتباع افغان که
تمکن مالي بهتري داشتند اغلب به اروپا و امريکا مهاجرت کرده اند و گروه
هاي ضعيف تر اقتصادي به ايران و پاکستان آمده اند. با اين وصف چگونه مي
شود از چنين پدر و مادراني توقع داشت به فکر آموزش فرزندان شان باشند.
آنها به همين حداقلي که در مدارس خودگردان ارائه مي شود، دلخوشند و فقط به
اين اکتفا مي کنند که فرزندشان موفق شود، بخواند و بنويسد. معلوم نيست اين
تسلسل باطل کجا به اتمام مي رسد؟
در حال حاضر 12 درصد از جمعيت افغانستان در ايران زندگي مي کنند. اين
مهاجران اغلب هنگام ورود به ايران بي سواد بودند اما اکنون نرخ باسوادي در
ميان آنها به 37 درصد رسيده است. 199 هزار و 346 نفر از فرزندان اتباع
مجاز افغان نيز در سال تحصيلي 86-85 در مدارس رسمي ايران درس مي خواندند.