اولین کسی که به جهنم وارد میشود کیست؟
آنجه در روایات بسیار برآن تاکید شده اینست که کسیکه مرتکب گناه غیبت شود
اولین کسیست که به جهنم وارد میشود ودر صورتیکه توبه کند وصاحب حق را
راضی کند وتوبه اش پذیرفته شود آخرین نفری است که به بهشت وارد میشود
كالبدشناسی غیبت غیبت آن است كه چیزی درباره كسی گفته شود كه اگر به گوش وی
برسد، خوشش نیاید، خواه آن گفته راجع به نقص و كاستی در بدن یا دراخلاق
(خلق خوی) یا در گفتارها و یا در رفتارهای مربوط به دین یا دنیای او
باشد، بلكه حتی اگر مربوط به كاستی هایی درلباس یا خانه یا مركب وی باشد.
گناهان زبان بر دوگونه اند:
نخست گناهانی كه بیشتر تباهی و پریشانی اخلاقی برای خود گناه كار دارند؛
اگرچه به لحاظ اجتماعی نیز تباهی آورند، اما تباهی و پریشانی اخلاقی آنها
بیشتر است؛ مانند سخنانِ گزاف آلود و اغراق آمیز و سخنانی كه برای
خودنمایی و ریاكاری بر زبان جاری می شود.
دوم گناهانی كه افزون بر تباهی اخلاقی، كه برای شخص گناه كار دارند،
مفاسد مهم و پریشانی های مهیب اجتماعی نیز دارند و رواج و رونق بازار آنها
جامعه را به زیان هایی جبران ناپذیر گرفتار می كند؛ مانند دروغ، سخن
چینی، تملّق و چرب زبانی و فتنه انگیزی. بدگویی پشت سر دیگران نیز از این
نوع است كه در زبان دین و ادبیات شریعت، «غیبت» نامیده شده است.
غیبت چیست؟
از تأمّل و دقت در واژه «غیبت» و كاوش درواژه نامه ها، درمی یابیم كه
مفهوم «غیبت» در عرف واژگانی و زبان شریعت، چنان به هم آمیخته كه گویی
واژه نویسان معنای «غیبت» را از اصطلاح و زبان شریعت گرفته اند.
در نوشتارهای اخلاقی به جای مانده از عالمانِ بزرگِ اخلاق، در معرفی
اصطلاحی و بر وفق عرفِ شریعت، تعریف هایی ارائه شده است كه با یكدیگر
تفاوت هایی دارند، و هر كدام را در ارائه معنای «غیبت» تعبیری ویژه است،
ولی با اندك تأمّل، درمی یابیم كه همگیِ آن بزرگان از مفهوم «غیبت» یك
حقیقت را در ذهن داشته اند كه به هنگام تبیین و تعریف آن، تفاوت هایی لفظی
پدید آمده است. از این رو، در این رساله، از همه تعریف های ارائه شده، به
جامع ترین و مشهورترین آنها، كه از آنِ عالم بزرگ اخلاقی، مرحوم محقّق
مولی مهدی نراقی است، بسنده می كنیم كه می گوید:
«الغیبهًُْ وهی ان یذكر الغیربما یكرهه لو بلغه،سواءُ كان ذلك بنقصٍ فیْ
بدنه او اخلاقه او فی اقواله، او فی افعاله المتعلّقهًْ بدینه او دنیاه،
بل واِن كان بنقصٍ فی ثوبه او داره او دابَّته» (4)؛
غیبت آن است كه چیزی درباره كسی گفته شود كه اگربه گوش وی برسد،
خوشش نیاید، خواه آن گفته راجع به نقص و كاستی در بدن یا دراخلاق (خلق
خوی) یا در گفتارها و یا در رفتارهای مربوط به دین یا دنیای او باشد،
بلكه حتی اگر مربوط به كاستی هایی در لباس یا خانه یا مركب وی باشد. از پیامبرگرامی(صلی الله علیه وآله) در توضیح معنای «غیبت» آمده است كه فرمودند:
«هل تدرون ما الغیبهًُْ؟ قالوا:الله و رسوله اعلم. قال:ذكرك
اخاك بما یكره. قیل له: ارأیت ان كان فی اخی ما اقول؟ قال: ان كان فیه ما
تقولُ فقد اغتبتهُ،و ان لم یكن فیه فقد بهتَّه» (6)؛
آیا می دانید «غیبت» چیست؟ گفتند: خدا و پیامبر او داناترند.فرمود: آن
است كه درباره برادرت چیزی بگویی كه او را خوش نیاید. شخصی عرض كرد: اگر
آنچه بگویم در او باشد،چه؟ فرمود: اگر آنچه می گویی در او هست، غیبت كرده
ای و اگر نیست، بهتان زده ای.
غیبت به وسیله زبان از آن رو حرام است كه عیب و نقص افراد و هرچه را كه
از آشكار شدنش ناخرسند می شوند به دیگران می فهماند، نه از این رو كه
زبان آن را می فهماند و می شناساند،بلكه هر وسیله ای كه در فهماندن به
دیگران نقش زبان را ایفاء كند، كارش زبانی است
همچنین آمده است كه:
نزد آن حضرت نام مردی برده شد، درباره اش گفتند: چه عاجز و ناتوان است!
فرمود: «برادر خود را غیبت كردید.» گفتند: ای پیامبر خدا، آنچه گفتیم، در
او هست. فرمودند: «اگر آنچه را در او نیست، می گفتید، بهتان زده
بودید.»(7)
امام كاظم(علیه السلام) نیز در تعریف «غیبت» فرمودند:
«من ذكر رجلاً من خلفه بما هو فیه ممّا عرفه النّاس لم یغتبه، و
من ذكره من خلفه بما هو فیه ممّا لا یعرفه النّاس اغتابه، و من ذكره بما
لیس فیه فقد بهتَّه »(8)؛
هر كه در پشت سرِ كسی چیزی را بگوید كه در او هست و مردم از آن آگاهند، او
را غیبت نكرده؛ و هر كه در پشت سرِ كسی چیزی بگوید كه مردم از آن بی
خبرند، او را غیبت كرده؛ و هر كه در پشت سر كسی چیزی بگوید كه در او نیست،
به او بهتان زده است. حاصل سخن آنكه براساس روایات رسیده از پیشوایان دین، حقیقتِ «غیبت» آن
است كه كسی درباره دیگری چیزی را بگوید كه اگر بشنود، خوش نمی دارد، خواه
درباره نقص و عیبی باشد كه در خود او یا در بدن او و یا در دین یا دنیای
او و یا در چیزی است كه وابسته به او می باشد.
نكته ها
1. تعمیم و گستردگی غیبت به لحاظ ابزار است؛ بدین معنا كه غیبت تنها به
وسیله زبان تحقق نمی یابد، بلكه ابزارهای غیبت در وجود آدمی گونه گون و
متنوّعند؛ چراكه گاهی غیبت كننده با زبانش غیبت می كند.
(غیبت گفتاری)، گاهی با نوشتن در روزنامه ها و كتاب ها و مقالات (غیبت
نوشتاری) و گاهی نیز با اشاره دست و سر و چشم و ابرو درباره كسی آنچه را
می خواهد با زبانش بگوید، می فهماند؛ همچنان كه با تقلید از شیوه راه رفتن و
نشستن و برخاستن و سخن گفتن كسی به غیبت او می پردازد كه گاهی، افزون بر
غیبت، لودگی و تمسخر است كه خود گناهی دیگر به شمار می رود و به سختی در
قرآن كریم مورد نكوهش قرار گرفته است:
«ویلُ لكلِّ همزةٍ لمزةٍ» (9)؛ وای برهربدگوی طعنه زننده (در پشت سر و پیش روی)!
نیز فرمود:
«یـَْا ایّها الَّذین آمنوا لایسخر قومُ من قومٍ عسیَْ ان
یكونوا خیراً منهم و لانساءُ من نساءٍ عسیَْ ان یكنَّ خیراً منهنَّ ولا
تلمزوا انفسكم» (10)؛
ای كسانی كه ایمان آورده اید، گروهی (از مردان) گروه دیگر را مسخره
نكنند، شاید آنان- كه مسخره شده اند- از اینان- كه مسخره كرده اند- بهتر
باشند؛ و نه زنانی زنانِ دیگر را، شاید آنان از اینان بهتر باشند. و از
خودتان عیب جویی مكنید.
ماحصل آن كه غیبت كردن و بدِ كسی را پشت سر او گفتن تنها به زبان نیست،
بلكه به هر وسیله ای كه عیب و كاستی اش را برساند و آنچه را وی ناخوش می
دارد، بفهماند «غیبت» است، خواه به گفتار یا نوشتار یا كردار یا به تصریح
یا كنایه و اشاره همگی غیبت اند؛ چرا كه بی تردید، غیبت به وسیله زبان
از آن رو حرام است كه عیب و نقص افراد و هر چه را كه از آشكار شدنش
ناخرسند می شوند به دیگران می فهماند، نه از این رو كه زبان آن را می
فهماند و می شناساند، بلكه هر وسیله ای كه در فهماندن به دیگران نقش زبان
را ایفاء كند، كارش زبانی است.
بنابراین، غیبت با اظهار نقص و یا تقلید و شبیه سازی (محاكات) نیز تحقق
می یابد؛ مانند لنگ لنگان راه رفتن و تقلید او را درآوردن، بلكه این گونه
غیبت از غیبت با زبان بسی زشت ترو ناپسندتر است؛ زیرا با این روش ها،
عیب ها و كاستی ها را روشن تر می نمایاند. همچنین است اشاره با دست و سر و
چشم و ابرو و با نوشتن؛ زیراكه قلم یكی از دو زبان است و اثر آن ماندنی
تر؛ و نیز با كنایه؛ مانند آنكه بگوید: الحمدلله كه خدا ما را به همنشینی
با ستمگران یا به ریاست طلبی و افزون خواهی نیالوده است، یا اینكه
بگوید: از بی شرمی به خدا پناه می بریم، یا خداوند ما را از آن نگاه
دارد، در حالی كه غرض از همه این ها شماتت و سرزنش كسی است كه این كارها
از او سر زده و چه بسا كه آدمی بر اثر شیطنت، به هنگام غیبت، در آغاز،
غیبت شونده را بستاید، سپس به اظهار عیب او بپردازد؛ مانند آنكه بگوید:
چه حال خوبی داشت، ولی چون ما به بدحالی دچار گشته است. روشن است كه این
گونه كارها نه تنها غیبت، بلكه ریاكاری نیز هست. افزون بر این دو، در
همین حال، با همانندی به نیكان و صالحان،كه خود را سرزنش می كنند،
خودستایی می كند.(11)
شنونده ی غیبت هیچ گاه از گناه غیبت بركنار نیست،مگرآنكه با زبانش آن را
زشت و ناپسند شمارد،یا سخنِ گوینده را با سخن دیگر قطع كند،یا اینكه از
محفل غیبت برخیزد. و اگر هیچ یك از اینها را نتواند، در دل از آنها
ناخشنود باشد
امام خمینی(ره) با تكیه بر روایات غیبت درباره عمومیت ابزارها و روش های غیبت می نویسند: عرف از نفس اخبار غیبت خصوصیت تلفّظ را نمی فهمد، بلكه
آن را از جهتِ اِفهام نوعی [زیرا كه غیبتِ به زبان از گونه های دیگر
بیشتراست] مورد حرمت می داند؛ یعنی اختصاص تلفّظ به «ذكر» [ذكرك اخاك] از
باب این است كه غالباً غیبت با تلفّظ واقع می شود؛نه از جهت خصوصیت آن
است. (12)
2. غیبت همواره به دو كس یا بیشتر تحقق می یابد، به گوینده و شنونده (یا
شنونده ها)؛ بدین معنا كه شنونده غیبت نیز در ردیف غیبت كننده است؛ چنان
كه در روایات بدان اشاره شده است؛ زیرا كه او مجال غیبت و فرصتِ بدگویی
پشت سر دیگران را برای غیبت كننده فراهم می كند.
غیبت كننده با عضوی غیبت می كند و شنونده آن با عضوی می شنود، او با
زبانش می گوید و این با گوشش می شنود، او با اشاره ها و كنایه ها و
تقلیدهایش هتك حرمت می كند و نهانِ حریم شخصیت مردم را آشكار می سازد و با
نگاه ها و سكوت های رضامندانه اش، بر همه آن پستی ها مُهر تأیید می نهد،
و در نهایت، غیبت كننده خود را به آلودگی های غیبت و بهتان می آلاید و
چون درنده، شرف و آبروی مردم را می درد، و این در همه پلیدی ها و درنده
خویی ها او را مدد می دهد. از این رو، پیامبرگرامی(صلی الله علیه وآله)
فرمودند:
«السامعُ للغیبةِ احد المغتابین» (13)؛ شنونده غیبت یکی از غیبت کنندگان است.
بنابراین
،شنونده ی غیبت هیچ گاه از گناه غیبت بركنار
نیست،مگر آنكه با زبانش آن را زشت و ناپسند شمارد، یا سخنِ گوینده را با
سخن دیگر قطع كند، یا اینكه از محفل غیبت برخیزد. و اگر هیچ یك از اینها را
نتواند، در دل از آنها ناخشنود باشد.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
«الغیبهًُْ كفرُ والمستمع لها والراضی بها مشرك» (14)؛ غیبت و بدگویی كسی در پشت سر او كفر و شنونده ی آن و كسی كه بدان خوشنود است مشركند.
از پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) نیز رسیده است كه فرمودند:
«من اذلَّ عنده مؤمنُ و هو یقدر علی ان ینصره فلم ینصره، اذلَّه الله یوم القیامهًْ علی رؤوس الخلائق »(15)؛
هر كه مؤمنی را در نزدش خوار و رسوا كنند و او بتواند یاری اش كند و
نكند،خداوند او را در قیامت در حضور همه آفریدگانش، خوار و رسوا خواهد
ساخت. پی نوشت ها:
1-الصحاح، ص196.
2-شرح چهل حدیث، ص300.
3-همان.
4-جامع السعادات، ج2، ص303.
6-سنن ابی داود، ج4، ص269.
7-همان.
8-الكافی، ج1، ص358.
9-همزه: 1.
10-حجرات: 11.
11-درباره تعمیم و گسترش ابزارها و روش های گوناگون غیبت در احیاء العلوم
و جامع السعادات به تفصیل بحث شده است. همچنین ر.ك: بحارالأنوار، ج75،
ص225.
12-شرح چهل حدیث، ص302.
13-بحارالأنوار، ج75، ص226.
14-مستدرك الوسائل، ج9، ص133.
15-بحارالأنوار، ج75، ص226.
فرآوری : زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع :
خلجی، محمد تقی؛ (1381) امام خمینی (س) و مفاهیم اخلاقی: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)