| لطیفه | |
|
|
نويسنده | پيام |
---|
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 8:18 am | |
| مردی که در و پنجره می ساخت رفته بود خواستگاری، پدر عروس پرسید : آقا داماد چه کاره اند؟ داماد خواست کلاس بذاره گفت : من ویندوز نصب می کنم!!!
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 8:20 am | |
| یه بار یه دیوونه دنبال رئیس بیمارستان می اندازه . خلاصه رئیس بیمارستان رو تو یه بن بست گیر میاره. رئیس بیمارستان با ترس می گه از جون من چی می خوای ؟ دیوونه هه می ره با دست بهش می زنه می گه حالا تو گرگی!
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 8:21 am | |
| يارو مهم میشه زیرش خط میکشن ، تازه تو امتحان هم میاد | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 10:53 am | |
| ملا یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی کرج سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ ملا گفت: ببخشید! پس حتما عوضی گرفتم !
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 10:54 am | |
| به یکی میگن یه موجود نام ببر ، میگه يخ ... ، میگن آخه یخ که موجود محسوب نمیشه ، میگه چرا من خودم صد بار دیدم نوشتند یخ موجود است ! | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 10:55 am | |
| شوتيه عينكش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشمش، سرش گیج میره میخوره زمین هوا ميره ، نمیدونی تا کجا ميره | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 10:57 am | |
| پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام دشت ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون پشگله؟ | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 10:58 am | |
| از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من شامپو لازم ندارم از شیشه پاک کن استفاده می کنم! | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 10:59 am | |
| مرده داشته دنبال جاي پارك مي گشته اما پيدا نمي كرد! در همون حال گشتن به خدا ميگه: خدايا اگه يه جاي پارك برام پيدا كنيا من نماز مي خونم، روزه مي گيرم كه يه دفعه يه جاي پارك مي بينه و به خدا مي گه! خدا جون نمي خوادخودم پيدا كردم! | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 10:59 am | |
| رئيس: خجالت نميكشي تو اداره داري جدول حل ميكني؟ كارمند: چكار كنيم قربان، اين سروصداي ماشينها كه نميذاره آدم بخوابه! | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 11:00 am | |
| اين جريان واقعی است : يکی از دوستان دکتر تعريف ميکرد برای يه بنده خدائی شياف تجويز کردم ، يارو رفت و يکهفته بعد اومد گفت آقای دکتر حالم خوب نشد بدتر هم شدم گفتم چرا ، گفت نميدونم تا اين کپسول ها که دادين را ميخورم دلم آشوب ميشه | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 11:01 am | |
| نصیحت یه شوهر به زنش: هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش … بی توجه از بغلش رد شو… این کار از صدتا فحش براش بدتره! | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 11:03 am | |
| یه روزی از طرف دامپروری میرن گاوداری میگن شمابه گاواتون چی میدی میخورن. میگه پوست هندونه، طالبی و ... دویست هزار تومن جریمش میكنن. چند ماه دیگه دوباره میان می پرسن چی میدی میخورن مرده می ترسه میگه: چلوكباب، چلومرغ، و ... اینبار دویست و پنجاه هزار تومن جریمش میكنن. میرن چند وقت دیگه میان میگن چی میدی میخورن؟ میگه والا نمیدونم پولشو میدم خودشون میرن میخرن می خورن دیگه! | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 11:05 am | |
| يارو داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم منو گرفت و خورد! دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!! يارو میگه: ای بابا، کدوم زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی ؟! | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 11:07 am | |
| عروس ميره گل بچينه ، شهرداری ميگیرتش ! | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 11:07 am | |
| طرف خودشو می...ه به سپر ماشین ! میگن چی کار میکنی بابا, میگه دارم اوقاتمو سپری میکنم ! | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 11:09 am | |
| یکی زنگ ميزنه 118 ميگه شماره دوستمو رو داريد مرده ميگه نه ، ميگه پس من ميگم تو يادداشت كن داشته باشی ! | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 11:10 am | |
| اگه دیدی یه سوسک پشت و رو افتاده و داره دست و پا می زنه، فکر نکن با دمپائی زدنش... داره به قیافه تو می خنده ! | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 11:10 am | |
| پسره ميره خواستگاري، از دختره خوشش نمياد، به باباي عروس ميگه : ما ميريم يه دور ميزنيم ، بر ميگرديم ، راستی تا ساعت چند بازيد ؟ | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 11:12 am | |
| يه نفر ميره جوراب فروشي ميگه آقا جوراب ميخوام فروشنده ميگه:مردونه ؟مرده دست ميده ميگه: مردونه ! | |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50095 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: لطیفه الخميس سبتمبر 01, 2011 11:13 am | |
| يه يارو زنگ ميزنه پيتزا فروشي ميگه يه پيتزا مي خواستم. فروشنده ميگه . به نام ... ؟ يارو ميگه . آخ آخ . ببخشيد .به نام خدا , يه پيتزا مي خواستم! | |
|
| |
مهران عبدالهی مدیر ارشد انجمن ( مشاهیر )
تعداد پستها : 1334 سن : 49 از ایشان سپاسگزاری شده : 328 امتیاز : 60942 Registration date : 2008-10-30
| |
| |
| لطیفه | |
|