علی ضمن ادامه تحصیل در فرانسه بین سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۳ و حضور در کلاسهای درس استادان بنام تاریخ و جامعه شناسی ، در بین دانشجویان و محافل اپوزیسیون خارج از کشور به عنوان یک چهره سیاسی مخالف رژیم پهلوی شناخته می شد ، و در همه عرصه های سیاسی مانند شرکت در میتینگها و تظاهرات ، نوشتن بیانیه ها و مقالات سیاسی در نشریات دانشجویی ، بحث و جدلهای اصولی درون جبهه دانشجویی کنفدراسیون و … حضور داشت .
یک سال بعد از ورود علی به فرانسه ، فضای اجتماعی – سیاسی ایران دستخوش تحولات جدیدی شد . رژیم کودتا که دست به گریبان مشکلات عدیده اقتصادی و سیاسی بود به فکر چاره جویی افتاد تا موقعیت لرزان و ناپایدار خود را هر چه بیشتر مستحکم نماید . آمریکایی ها که از جمله مدافعان رژیم کودتایی بعد از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بودند ، برای تثبیت و تحکیم منافع دراز مدت خود تلاش می کردند راه ورود به کشورها ( بازارها)ی جهان سومی از جمله ایران را که رهگذر فروپاشی مناسبات تولیدی پیشا سرمایه داری فراهم می شد به نفع غارتگریهای خود هموار کنند .
از این رو آمریکایی ها در سال ۱۳۳۹/۱۹۶۱ به دنبال پیروزی انقلاب کوبا درصدد برآمدند تا با ارائه طرحهایی رفرمیستی ، هم زمینه را برای رشد روابط سرمایه داری فراهم کنند و هم با تمهیدات و شیوه های بازدارنده از رشد جنبشهای دهقانی جلوگیری نمایند . به همین منظور (( کندی )) ریاست جمهوری وقت امریکا از جانب دموکرات ها طرح (( اتحاد برای پیشرفت))۱ را ارائه کرد .
این طرح به کلیه کشورهایی که وابسته به امریکا بودند و از مناسبات زراعی عقب مانده ای برخوردار بودند ، تجویز شد .
دولت کندی و کارشناسان امریکایی که شرایط اقتصادی – اجتماعی ایران را همانند کشورهای امریکای لاتین ، دستخوش التهاب و شورشهای دهقانی ارزیابی می کردند با فشار وارد کردن بر نظام سلطنتی ایران و شخص شاه جهت انجام تغییرات ، علی امینی را برای تصدی پست نخست وزیری به شاه تحمیل کردند ، تا وی با سیاستهای به اصطلاح اصلاح گرایانه اش در امور اقتصادی و سیاسی هم مشکل ارضی و دهقانی را حل کند و هم با مهار امیال طبقه متوسط جامعه فرصت تحرک پذیری و تحول آفرینی را از آن بگیرد تا ثبات نسبی ایران از بین نرود .
برچیده از کتاب : طرحی از یک زندگی، بخش اول دوران دانشجویی، پوران شریعت رضوی – (همسر دکتر علی شریعتی)
( نقدها و نظرها )
خدایا : درروح من اختلاف در “انسانیت” را به اختلاف در فکر واختلاف در رابطه با هم میامیز. آن چنان که نتوانم این سه قوم جدا از هم را باز شناسم. - از دکتر علی شریعتی