تعداد پستها : 45 آدرس : damavandinia.m@gmail.com از ایشان سپاسگزاری شده : -1 امتیاز : 58719 Registration date : 2008-10-26
عنوان: گفته های ***m.d*** در مورد موسیقی : الإثنين أكتوبر 27, 2008 3:44 am
با سلام خدمت شما اعضاء محترم این تالار خوشحال میشم نظرتونو در مورد این مطلبم بدونم
سلام عزیزان می خوام در مورد موسیقی صحبت کنم البته خیلی وقته که می خوام این مطلب رو جمع بندی کنم این نظر شخصی منه ولی احساس میکنم که درست باشه چون چندین سال که موسیقی های مختلف رو گوش دادم به این نتیجه رسیدم امیدوارم که مورد استفادتون قرار بگیره
و خوشحال میشم نظرتونو بدونم در موردش :
البته من با موسیقی موافقم البته نه همیشه نه اینکه در همه ی مواقع دوست دارم حرفامو بخونین چون خیلی فکر کردم بهشون .
خوب اول ازتون می خوام که ذهنتونو مثل یک پازل در نظر بگیرین با تیکه های مختلف که هر تیکه اون مربوط به قسمت خاصی میشه .
حالا فرض کنین که کنار دریا هستین یا تو جنگل یا محیط باز و طبیعی وقتی که تو این محیط ها قرار می گیرین با صداهای مختلف اما * طبیعی * وقتی به صدای طبیعت و محیط اطرافتون گوش میدین اون قسمت از پازل ذهنتون که خالیه با همون صدا کامل میشه و آرامش بخش میشه .
خوب حالا فرض کنین یه آهنگ رپ یا جاز یا راک یا پاپ یا .... گوش کنین وقتی به این آهنگها یا هر نوع موسیقی گوش کنین اون قسمتهایی از پازل ذهنتون که منظم بودن و در جای خودشون قرار داشتن خود بخود جابجا میشن چون تو ذهنتون خاطرات متفاوتی هست و با هر آهنگی ذهنتون درگیر موضوع خاصی میشه مثلا به یاد حادثه ی غمناکی که براتون افتاد می افتین یا با آهنگ شاد به یاد حادثه خوب و شادی می افتین و .....
اگه دقت کنین به جای اینکه این موسیقی ها پازل ذهنتونو مرتب کنه و کامل کنه بر عکس باعث بهم ریختگی ذهنتون شده.
خوب اگه بخواین مقایسه کنین می بینین که موسیقی طبیعت به ذهنتون کمک کرده که ذهنتون به آرامش برسه و پازل دهنتونو کامل کرده ولی موسیقی مصنوعی نه تنها کمک نکرده بلکه اون نظمی که تو قسمتهای دیگه بوده رو هم بهم زده .
مسئله مهم اینه که هممون دوست داریم همیشه در حال تعادل فکری و ذهنی باشیم و از چیزهایی که به ما در رسیدن به این راه کمک میکنن استفاده کنیم و همیشه به دنبال آرامشیم .
خوب می دونیم که با موسیقی طبیعت و طبیعی به آرامش می رسیم نمی خوام بگم با موسیقی مصنوعی نمیشه به آرامش رسید
ولی سخته که موسیقی رو پیدا کنیم که مارو به آرامش و تعادل فکری و ذهنی برسونه .
اگه دوست دارین امتحان کنین مثلا صفحه ویندوزتونو نگاه کنین همون عکسی که وقتی ویندوزو عوض می کنین هست ( منظره خیلی قشنگی که سبزه و تپه داره )
خوب به اون عکس نگاه کنین :
یه تپه میبینین نه ؟ فرض کنین که می خواین برین پشت اون تپه خوب حالا به این سوالهای من خوب فکر کنین و خواهشا عمل کنین اون کاری رو که میگم انجام بدین :
یک بار بدون موسیقی به اون عکس نگاه کنین چه حسی دارین ؟ وقتی که به این عکس بدون موسیقی نگاه می کنین تجسم می کنین که وقتی به اون طرف تپه می رسین چیزی هست که تو فکرتون بوده بدون اینکه تو این راه حسی به شما تلقین بشه و شما تمرکزتون روی توانایی هاتون جمع میشه وبه هدفی که دارین فکر می کنین یعنی انتظار ندارین که حادثه عجیبی در اون طرف تپه رخ بده میدونین چرا ؟
چونکه شما تو این راه با موسیقی طبیعت همراه بودین و پازل ذهنتون کامل بوده و با آرامش و تعادل ذهنی این راه رو طی کردین و به هدفتون فکر کردین و تمرکز داشتین رو هدفتون .
حالا یه آهنگی بزارین که دوست دارین . اگه دقت کنین هر آهنگی که بزارین یه حسی رو تو این راه به شما تلقین میکنه و حس کاذب و به شما انتظارات بیهوده میده مخصوصا اینکه آهنگ با کلامی گوش بدین چوش با شعرش خودبخود قسمتی از ذهنتونو درگیر میکنه.
خوب حالا شما دوست دارین با کدوم حالت برین به اون طرف تپه ؟
خوب مسلما اون چیزی که شما دوست دارین اتفاق نمی افته بلکه هر چیزی که اتفاق بیفته شما ازش بی خبرین پس بهتره که تو این راه با آرامش و تعادل ذهنی و فکری برین جلو و به هدفتون فکر کنین و برای رسیدن به هدفتون تلاش کنین (و انتظارنداشته باشین که اون چیزی که دوست دارین اتفاق بیفته ولی تلاشتونو بکنین ) نه با حسهای کاذبی که به خودتون میدین چون اینطوری کمتر دچار بحران فکری می شین .
میدونین من تو این چندین سالی که موسیقی گوش دادم به این نتیجه رسیدم که :
موسیقی انسان رو ضعیف میکنه و انسان رو برده ی خودش میکنه.
شما وقتی احساس ناراحتی دارین و آهنگی انتخاب می کنین برای گوش دادن فکر کنین که موسیقی در اختیار شماست ولی اشتباه میکنین چون شما در اختیار موسیقی هستین میدونین چرا ؟
موسیقی رو یه غول چراغ جادو فرض کنین چون اون چیزی رو که دوست دارین بهش میگین و اون هم به شما همون چیز رو میده شما احساس می کنین با این کار اون چیزی رو که دوست داشتین بدست اوردین ولی اشتباه می کنین میدونین چرا ؟
چون اون غول چراغ جادو نذاشت که شما با کمک ذهنتون و قدرت درونی خودتون خودتونو به حس تعادل و آرامش برسونین اون با این کار شمارو برده ی خودش کرد
چون شما به اون نیاز دارین نه اون به شما .
امیدوارم که مثال خوبی زده باشم تا منظورمو بهتون بگم .
سعی کنیم تو زندگی همیشه پازل ذهنتونو کامل کنیم نه اینکه قسمتهایی که مرتب هستند رو بهم بریزیم .
برده ی موسیقی نباشیم هیچ چیزی لذت بخش تر از آرامش فکری و ذهنی نیست . و وقتی میتونیم در مورد موضوعی درست تصمیم بگیریم که آرامش ذهنی و فکری داشته باشیم .
موسیقی رو برده ی خودمون کنین تا به آرامش ذهنی و فکری برسیم نه اینکه مارو از حالت تعادل خارج کنه مهمترین مسئله تعادل فکرمونه .
موسیقی رو گوش کنیم که ما رو به آرامش فکری و ذهنی برسونه تا بتونیم درست تصمیم بگیریم.
دوست دارم این مسئله رو بگم نمی خوام تعصب خواستی داشته باشم نسبت به دینم ولی اینو مطمئنم که
دین اسلام همیشه به فکر آرامش منه .
ازتون ممنونم که وقتتونو گذاشتین و مطلب منو خوندین خوشحال میشم نظرتونو بدونم .