بار هستی
میلان کوندرا
332 صفحه
7 بخش
ترجمه دکتر پرویز همایون پور
نشر قطره
بار هستی نام رمانی از میلان کوندرا است که در سال ۱۹۸۴ نوشته شدهاست. این کتاب که در سال ۱۹۶۸ در پراگ در دورهٔ زمانی موسوم به بهار پراگ میگذرد، با مفاهیم فلسفی فراوانی سر و کار دارد. ترجمه لغوی نام اصلی آن سَبُکیِ تحملناپذیر هستی است. کتاب به شرحی از وضعیت زندگی هنرمندان و روشنفکران چکسلواکی پس از بهار پراگ، یعنی پس از حملهٔ اتحاد شوروی به چکسلواکی، میپردازد. شخصیت اصلی کتاب «توماس» نام دارد. توماس که جراحی معروف است انتقادات فراوانی به کمونیستهای چک دارد و این موجب میشود که او شغلاش را از دست بدهد. دیگر شخصیتهای مهم داستان «ترزا» (همسر توماس)، «سابینا» (نقاش، معشوقهٔ توماس )، و «فرانز» (استاد دانشگاه، معشوق سابینا ) هستند.
بار هستی در خلاصه دربارهٔ درک این موضوع است که تشخیص راه درست از راه غلط برای انسان غیرممکن است. بههمین دلیل راه غلطی وجود ندارد و انسان مبرا از اشتباه است.
در سال ۱۹۸۸ فیلمی انگلیسی از روی این کتاب ساخته شد. دانیل دی-لوئیس در نقش توماس، ژولیت بینوش در نقش ترزا، و لنا الین در نقش سابینا در این فیلم بازی کردند. کارگردان این فیلم فیلیپ کوفمان است.
نوشته پشت جلد:
بار هستی اثر میلان کوندرا، نویسنده چک، تفکر و کاوش درباره زندگی انسان و فاجعه تنهایی او در جهان است...
چگونه بار هستی را به دوش می کشیم؟ آیا «سنگینی» بار هول انگیز و «سبکی» آن دلپذیر است؟...
برداشت فلسفی و زبان نافذ کتاب، از همان آغاز خواننده را با مسائل بنیادی هستی بشر رو به رو می کند و به تفکر وامی دارد...
اگر چه شخصیت های کتاب واقعی نیستند، از انسان های واقعی، بهتر درک و احساس می شوند. کوندرا در توصیف قهرمانان خود می نویسد: «شخصیت های رمانی که نوشته ام، امکانات خود من هستند که تحقق نیافته اند. بدین سبب تمام آنان را هم دوست دارم و هم هراسانم می کنند. آنان هر کدام از مرزی گذر کرده اند که من فقط آن را دور زده ام. آنچه مرا مجذوب می کند، مرزی است که از آن گذشته ام - مرزی که فراسوی آن خویشتن من وجود ندارد.»
کلودروا نویسنده مشهور فرانسوی، رمان کوندرا را «کتابی عظیم» توصیف می کند که چشم به آینده بشر دارد و می نویسد:«در بهشت رمان نویسان بزرگ، هنری جیمز _ با اندکی حسادت_ رمان همکار چک را ورق می زند و سر را به علامت تأئئد تکان می دهد.»
به نظرم این رمان برای کسانی که علاقه ای به رمان های فلسفی دارند واقعا ارزش خوندن رو داره و حتی میشه بهش صرفا به دید یه رمان نگاه کرد.