نگاهي به گذشته درامروز
نوشيروان کيهاني زاده
ريشه بيماري هاي مزمن ايران از زبان دکتر علي اميني
علي اميني، شاهزاده قاجار، ديپلمات، سياستمدار، وزير و نخست وزير پيشين که چند سال پيش در پاريس درگذشت در مصاحبه يي در لندن که سي ام مهرماه سال 1357 در روزنامه هاي تهران انعکاس يافت ريشه بيماري هاي مزمن ايران را تشريح کرده و گفته بود تنها برحسب وظيفه ملي و ميهني اين ريشه ها را عيان مي کند تا مورد توجه قرار گيرند و بيماري وطن درمان شود. وي گفته بود؛ در ايران ريشه بيماري بايد کنده شود؛ نه تسکين درد. در طول ده ها سال گذشته به «ايران بيمار» فقط داروي مسکن داده شد و درد باقي ماند. درد ايران با آزادي زندانيان سياسي، افزايش دريافتي کارمندان دولت و دادن پايه و گروه تازه به آنان، لغو سانسور مطبوعات و انحلال اداره نگارش (سانسور کتاب)، آزادي زيارت عتبات و... درمان نمي شود. يک ريشه بيماري ايران در سازمان هاي قضايي ناسالم اين کشور نهفته است و اين دستگاه از آغاز کار ناسالم بوده و تا اصلاح نشود، نمي توان انتظار برقراري عدالت و امنيت اجتماعي در وطن را داشت. از يک قانون خوب، اگر دستگاه سالمي نباشد که ناقض و فرد بي اعتنا به آن را کيفر دهد و سرکوب کند کاري ساخته نخواهد بود و همانا سطوري خواهد بود در يک کتاب در قفسه يي دربسته. ريشه ديگر اين بيماري نداشتن دلسوز اقتصادي است. براي مثال پس از افزايش درآمد ايران از نفت که از 1352 هجري آغاز شد و جنگ اعراب و اسرائيل و تحريم نفتي اعراب باعث آن بود، به جاي توجه به کشاورزي و صنايع مربوط به آن و خودکفا ساختن کشور از اين بابت، آمدند به بذل و بخشش پرداختند و به ولخرجي دست زدند؛ فروش دلارهاي نفتي را آزاد کردند، با هدف خودنمايي به کشورهاي ديگر وام دادند، بازپرداخت وام برخي کشورها را بخشيدند و به زندگي لوکس روي آوردند و شکاف ميان فقير و غني را چنان عميق و عيان ساختند که طبقه محروم از درآمد نفت، به پاخاست و تا به نتيجه نرسد آرام هم نخواهد گرفت. وقتي به مسوولان گفتند چرا چنين مي کنيد، نفت که يک محصول دائمي نيست، پاسخ دادند کويت و عربستان هم چنين مي کنند، ولي حساب نکردند که جمعيت کويت يک پنجاهم ايران است. اگر مشکلي در صدور نفت پيش آيد، با اين کشاورزي ناتوان نمي شود شکم مردم را سير کرد. قطع واردات محصولات صنعتي را 10 سال هم مي شود تحمل کرد، ولي محصولات کشاورزي و خوراک مردم را به هيچ وجه. به مسوولان گفتند در معاملات سرمايه گذاري با خارجي بدانند اگر به منافع خارجي لطمه بخورد و تضمين ها عملي نشود بيم تحريم جهاني و بلوکه شدن همه سرمايه ايران وجود خواهد داشت که توجه نکردند. ريشه سوم بيماري ايران «ساواک» (دستگاه اطلاعاتي وقت) است که نتوانست مشکلات مردم را کشف و به موقع و بدون ملاحظات به گوش رئيس کشور، اعضاي دولت و مجلس برساند و به آنان اخطار دهد تا براي رفع شان اقدام کنند. ساواک تنها براي جاسوسي ضد مردم و دادن گزارش راست و دروغ و افزودن بر حجم پرونده هاي محرمانه اشخاص که جز مشکل سازي و دشمن تراشي دردي را درمان نمي کند، به وجود نيامده است. وظيفه آن جمع آوري اطلاعات است، در درجه اول اطلاعات مربوط به مشکلات مردم، نارضايي ها، خواست ها و ناخواست ها و رساندن اين اطلاعات به گوش مقامات مربوط است تا راه حل بيابند و پيش از اينکه دير شود، مشکل را از ميان بردارند. اين سازمان (ساواک) با اين کارکنان (که واجد شرايط لازم نيستند) و تشکيلات ناقص و نيز وابستگي اش به کابينه و نداشتن استقلال کامل در امور خود نمي تواند در جهت تشخيص بيماري و پيشنهاد تجويز دارو موثر باشد. کار اين سازمان در طول عمر خود شده است پرونده سازي و در نتيجه دردسرسازي براي مردم و دولت و ايجاد ناراضي و دشمن و دورساختن ميهن دوستان و دلسوزان وطن از خدمت. فساد اداري و انجام امور از راه هاي بوروکراتيک که عمدتاً از انتصابات غيراصولي مديران و روساي دواير و توصيه بازي ها ناشي مي شود يک ريشه ديگر بيماري ايران است و...
آغاز رکود اقتصادي 10 ساله امريکا
24 اکتبر 1929 که به پنجشنبه سياه معروف شده است بهاي سهام در بورس نيويورک سقوط آزاد کرد و در پي آن دوران رکود اقتصادي بزرگ آغاز شد که 10 سال طول کشيد. رکود اقتصادي امريکا در آن زمان همه جهان را فراگرفت. حالت رواني اين سقوط سبب شده است از آن پس تقريباً در هر «اکتبر»، کم و بيش تکرار شود. ميزان سقوط در اکتبر 1987 بيش از اکتبرهاي ديگر بود. آهنگ تنزل بورس نيويورک (وال استريت) در سال 1929 از چند روز پيش از 24 اکتبر آغاز شده بود و در روز 23 اکتبر شديد شد و در روز 24 سقوط آزاد بود و تا چندي ادامه يافت.
آن 10 روز که جهان را تکان داد
«جان ريد» روزنامه نگار انقلابي امريکا 22 اکتبر 1887 به دنيا آمد و تنها 33 سال عمر کرد. وي تنها امريکايي است که در کنار ديوار کرملين در ميان رهبران و انقلابيون شوروي مدفون شده است. «جان» که افکار سوسياليستي داشت براي تهيه اخبار مربوط به انقلاب مکزيک در صف انقلابيون اين کشور قرار گرفت و مبارزه کرد. براي پوشش اخبار جنگ جهاني اول هم سرباز شد و به جبهه رفت. او براي اطلاع از اوضاع ناآرام روسيه، مشکلات و نارضايتي هاي مردم به اين کشور رفت و در سال 1917 با لنين ملاقات کرد و با او دوست شد و سپس پا به پاي بلشويک ها در انقلاب شرکت جست. در بازگشت به امريکا، «جان» به تاسيس حزب کمونيست اين کشور کمک و روزنامه «توده ها» را سردبيري کرد. پس از انشعاب حزب کمونيست امريکا، دبير يکي از شعب آن شد و در اين سمت، چون خود را در معرض تعقيب پليس ديد، به روسيه رفت تا به اصطلاح آب ها از آسياب بيفتد که به تيفوس دچار شد و 19 اکتبر 1920 و در مسکو درگذشت. کتاب هاي متعددي از «جان ريد» باقي مانده است، از جمله کتاب «10 روز که جهان را تکان داد». اين کتاب درباره انقلاب اکتبر 1917 روسيه است و چون حاوي اطلاعات دست اول و مشاهدات عيني مولف است ماخذ کار مورخان و پژوهشگران قرار گرفته است.