محمود احمدي نژاد در حال پايه گذاري نوعي مديريت است که آثار آن در آينده نه چندان دور خودش را به ساختار حقوقي و اجرايي کشور تحميل مي کند. نوعي مديريت که برخي ترجيح مي دهند از لفظ جسارت براي توصيف آن بهره بجويند، گروهي ديگر شجاعت آميز و گروهي هم آن را خطرناک قلمداد کنند.
هرکدام از اين گروه ها براي خود استدلالي دارند. گروه اول که هم در بين حاميان احمدي نژاد يافت مي شوند و هم در بين مخالفان وي کم نيستند با يادآوري عقب نشيني هاي روساي دولت هاي پيشين در برابر مخالفان خود اين نوع اقدامات احمدي نژاد در حمايت از نيروهايش (مشايي- کردان) را نوعي جسارت ارزيابي مي کنند. اين گروه با مرور تاريخچه استيضاح ها يا درخواست ها براي برکناري مسوولان در بعد از انقلاب کيفيت دفاع احمدي نژاد از نيروهايش را اگر نگوييم بي نظير، کم نظير مي دانند.
گروهي اين اقدام احمدي نژاد را نوعي شجاعت مي دانند. اين افراد هواداران سرسخت دولت هستند که اصل تشکيل دولت توسط احمدي نژاد را نوعي موهبت الهي مي دانند و به همين دليل خود را ملزم به دفاع از دولت و حمايت از اقدامات رئيس آن مي دانند.
گروه سوم که شايد در يک تخمين ساده بتوان آنها را معادل اکثريت جامعه ايراني به حساب آورد فارغ از هر مرزبندي سياسي، ايدئولوژيک و عقيدتي آنچه در ماجراي کردان از روز راي اعتماد تاکنون رخ داده را نوعي انحراف از قاعده طلايي مديريت و اخلاق مديريتي در کشور مي دانند که حداقل اثر آن بي اعتماد کردن مردم به نظام است.
فارغ از اينکه اقدام محمود احمدي نژاد در دفاع از مديرانش را چه بناميم آنچه حائز اهميت است بي نظير بودن اين نوع حمايت است.
رفتاري که دولت ها در برابر فشار مخالفان در پيش گرفته اند از مهندس مهدي بازرگان تاکنون هيچ کدام رکوردي که احمدي نژاد شکسته را ثبت نکرده است.