چند سئوال از احمدی نژاد
محمد ثروتی: هفته گذشته رئیس جمهور احمدینژاد و هیات دولت به مدت دو و نیمروز میهمان مردم محروم و مظلوم خراسان شمالی بودند تا دومین دور سفرهای استانی خود را در این استان رقم بزنند.
ضمن ابراز خوشوقتی برای انجام چنین سفری و آرزوی داشتن خیر و برکات واقعی و ملموس برای این استان، یادآوری چند نکته میتواند مفید باشد:
اول این که امیدواریم مصوبات سفرهای دور دوم دولت نهم به سرنوشت نهچندان خوشایند مصوبات دور اول گرفتار نشود که بعد از دو سال به ادعای استاندار بیش از 80 درصد پیشرفت داشته و به روایت یکی از نمایندگان مردم بجنورد در مجلس شورای اسلامی این آمار رقمی به مراتب کمتر از 50 درصد بوده است و در نهایت هم معلوم نشود که کدام آمار درست بوده است؟ جالب آن که اگر به میان مردم برویم و سراغ آن مصوبات را بگیریم شاید به عددی کمتر از 50 درصد هم برسیم. آماری که شاید با واقعیت منطبقتر باشد!
دوم اینکه امیدواریم مدیران میانی و حتی ارشد استان بتوانند با خیال راحت از تغییرات مدیریتی ناگهانی و زیاد که در استان خراسان شمالی بیماری شایعی است برای تحقق این مصوبات گامهای عملیاتی و جدی را بردارند و برای اجرای هرچه سریعتر آنها تلاش کنند و با استفاده از رسانههای محلی به اعلام این پیشرفتها بپردازند.
سوم آنکه فراموش نکنیم این اقدامات و مصوبات وظیفه ذاتی هر دولتی منجمله دولت نهم است که با در اختیار داشتن درآمدهای سرشار کشور در ازای حقوقی که میگیرند و مسئولیتی که عهدهدار شده و شعاری که دادهاند باید برای مردم کار کنند و هیچکوتاهیی نداشته باشند. به عبارت دیگر مدیران استان باید این نکته را به خاطر داشته باشند و از این اقدامات که در راستای وظایف ذاتی هر دولتی است برای تبلیغات چند ماه آینده ریاست جمهوری استفاده ابزاری نداشته باشند.
یادمان هم نرود که دولت نهم اصولا بیش از 3 برابر دولتهای قبلی درآمدهای هنگفت نفتی به میزان 130 میلیارد دلار داشته است که با فرض هزینه کردن همه آن در میان جامعه، امروز باید مردم شیرینی آن را سه برابر بیشتر از قبل در سفرههایشان حس کنند، در حالی که واقعیتهای زندگی کنونی مردم خلاف آن را ثابت میکند.
چهارم این که امروز مردم با تورم رسمی نزدیک به 30 درصد و تورم واقعی بیشتر از اینها دست به گریبان هستند و نه تنها نفتی را در سر سفرههایشان ندیدهاند که با گرانی فوقالعاده سایر اقلام ضروری مانند مرغ و گوشت و برنج و تخممرغ هم مواجه شدهاند. با این اوصاف اگر مصوبات سفرهای هیات دولت با افزایش کیفیت و کمیت زندگی آحاد مردم و نه قشر خاصی توام نباشد و مردم نتوانند احساس مشخص و ملموسی نسبت به بهبود معیشت خود داشته باشند، همه آنکارهایی که قرار است بشود و یا در گذشته شده است ارزش چندانی نخواهد داشت.
پنجم آن که باید پذیرفت کشور دارای ساختار اداری است که ارائه مشکلات و مسایل مردم در قالب نامه، شکوائیه و یا پیشنهاد باید از راههای رسمی خود و از طریق مسیر اداری تدوین شده انجام شود و نه از طرق غیر رسمی و غیر روالمند. لذا سوق دادن مردم به دادن نامههای عادی و تقاضای وام و اشتغال و این چیزها به رئیس جمهور دراین سفر، عملا کاری اشتباه و بیشتر با اهداف پوپولیستی و کارکردهای انتخاباتی و تبلیغاتی است. لذا بهتر است مردم را به چنین چیزهایی عادت ندهیم و سرابی را در اذهانشان ایجاد نکنیم.
نکته ششم و مهم این است که نشریات استانی بنا بر رسالت ذاتی خود در نظارهگری، دیدهبانی و به چالش کشیدن کاستیهای موجود باید اینقدر جسارت داشته باشند که علاوه بر تبلیغ اقدامات انجام شده دولت، بتوانند به عنوان رسانه مردمی مشکلات واقعی موجود در استان را به خوبی به تصویر بکشند و برای مسئولان کشوری طرح نمایند.
به عبارتی رسانهها باید تحلیل کنند که چقدر از مصوبات دور قبل اجرا شده است و آنان که نشده است به چه دلیل بوده است؟ چقدر از مردمی که با مشقت نامههای کاغذی خود را به رئیس دولت رساندند موفق شدند نتیجهای هم بگیرند؟ یا این که چه تعداد از مصوباتی که در دور دوم تصویب شده است همان مصوبات دور اول بوده است و چقدر اختصاص به دور دوم دارد؟