سينماي گل آقا و سينماي دولتي
محمدعلي ابطحي
به مناسبت اول آبان سالگرد تولد اولين مجله گل آقا، امسال دومين مراسم جشنواره فيلم کمدي در مجموعه اريکه ايرانيان برگزار شد. اين مراسم درست بعد از روزي برگزار شده بود که روز قبل آن رئيس جمهور با جمعي از سينماگران با اعلام قبلي ملاقات کرده بود.
من با کيومرث صابري خيلي دوست بودم. سفرهاي داخلي و خارجي فراواني با هم داشتيم. دخترش پوپک که همان گل نسا باشد از طريق کارت دعوت مضافاً با اس ام اس براي اين جلسه از من دعوت کرده بود. اتفاقاً در شرايطي که معمولاً در جلسات وفور آخوند و روحاني است در اين جلسه تنها آخوند جمع شدم. وقتي به سالن رفتم با دوسه نفر از معروف ترين و قديمي ترين کارگردانان و بازيگران سينما در مورد جلسه ديدار سينماگران و رئيس جمهور حرف زديم. همه گفتند ما شرکت نکرده ايم. پرسيدم معروف ترين سينمايي جمع آن ديدار پس چه کسي بود؟ گفتند آقاي شمقدري. يکي از پيشکسوتان بازيگري گفت ماجراي پريروز ديدار با رئيس جمهور مثل خرداد 76 بود که آقاي ضرغامي معاون سينمايي وقت ارشاد بود و فکر مي کرد سينماي ايران را در دست دارد و مي تواند همه را پشت سر آقاي ناطق نوري جمع کند، نتوانست هنرمندان را پيدا کند آن موقع هم سينمايي ها اتاق هاي CCU بيمارستان ها را رزرو کرده بودند و همه دور از دسترس شدند. اين بار هم آنقدر دعوت کنندگان جمله مشترک گرامي در دسترس نمي باشد يا تلفن موردنظر خاموش مي باشد را شنيدند تا مراسم ديدار تمام شود. طبيعي بود که سينماگران يک مجموعه سياسي نيستند که طرفدار اين رئيس جمهور باشند يا مخالف رئيس جمهور ديگري. اساساً جايگاه هنر خيلي بالاتر از اين دسته بندي هاي سياسي است. مشکلات و سختي هايي که سياست هاي سينمايي دولت نهم براي اهالي دوست داشتني و پر تلاش سينما ايجاد کرده است عامل اين تصميم بوده است. در جشنواره فيلم کمدي گل آقا اما همه خالقان سينما اعم از بازيگران و کارگردانان و نويسندگان و تهيه کنندگان و دست اندرکاران سينما، در حالي که جاي مسوولان رسمي و دولتي هنر خالي بود، حضور داشتند و بيش از هر جشنواره رسمي فضاي صميميت و لبخند رضايت و شادماني در آن ديده مي شد. اين فاصله بين جشنواره هاي رسمي و جشنواره يي که روح بزرگ گل آقاي مردم ايران به عنوان بخشي از جامعه مدني برگزار کرده بود نقطه عطف و متفاوت جشنواره سينماي کمدي بود. در اوايل مراسم تئاتري روي صحنه آمد که اتفاقاً مشکلات تهيه فيلم در دوره معاصر با همه تلخي هايش را به خوبي به نمايش درآورده بود. هر کاري که مي توانست فيلم را جاذبه ببخشد، يا تلفني، ممنوع اعلام مي شد. در کنار تجليل از سينماگران طنز از خداداد عزيزي که در زدن گل به استراليا و راهيابي به جام جهاني باعث به وجود آمدن يک لبخند طولاني و ماندگار بر لبان ملت ايران شده بود و نيز از طنز نويس مشهور ايراني منوچهر احترامي هم تجليل شد. من هم مثل خيلي ها نمي دانستم که شاعر و خالق حسني منوچهر احترامي بوده است. رضا کيانيان که قرار بود جايزه احترامي را به وي بدهد نيز اعتراف کرد نمي دانسته شعر معروف حسني مال او است. در جلسه پرشکوه سينماي کمدي اهميت به شادي و شادماني و لبخند که در جامعه مي رود فراموش شود کاملاً مشهود بود. خيلي از بزرگان سينما هم که روي سن رفتند به اين نکته اشاره کردند. جامعه بي لبخند هرگز در هيچ کاري توفيق به دست نمي آورد. فضاي احترام آميز و متواضعي که در ميان هنرمندان نسبت به پيشکسوتان وجود دارد از برترين صفات اخلاقي آنان است که بايد در جامعه الگو شود. خيلي از کساني که به دلايل مختلف در سينماي امروز از مطرح ترين ها هستند، وقتي که مورد تجليل قرار مي گرفتند، از پيشکسوتان خود ياد مي کردند. آقاي مرتضي احمدي که پير هنر طنز و کمدي ملت ايران است يکي از کساني بود که خيلي از افراد از او ياد مي کردند. وقتي هم از او دعوت کردند که با صداي پرلطافتش ضرباهنگي را بخواند، براي اينکه اين سنت را به شاگردان آينده اش ياد دهد از کساني که از او ياد کرده بودند تقدير کرد و يک ضرباهنگ قديمي را براي آنان خواند. اين صفات زيباي انساني همان چيزي است که هنرمندان هميشه مي توانند الگو و عامل رشد و گسترش آن باشند. با اينکه فضاي جلسه اصلاً سياسي نبود اما سيروس الوند کارگردان نامي کشور وقتي روي سن بود حضور آقا رضا خاتمي را بهانه کرد و گفت همه مي دانند که چقدر ما دل مان براي برادر بزرگ ترش تنگ شده است. وقتي هم مراسم پايان يافت من و رضا خاتمي مخاطب بسياري از هنرمندان قرار گرفتيم که مي خواستند سلام شان را به آقاي خاتمي برسانيم. حرف هاي ديگري در رابطه با کانديداتوري آقاي خاتمي هم به ما زدند. رضا را نمي دانم ولي من امروز که آقاي خاتمي را ديدم گفتم. به عنوان يک ايراني از هنرمنداني که با تلاش خود به ياد مرحوم کيومرث صابري و به احترام لبخند هايي که گل آقا بر لبان مردم ايران جاري کرده بود اين مراسم را سامان داده بودند و به خصوص از آقاي عليرضا خمسه دبير اين همايش بايد تشکر کرد و از خانواده صابري و مجله گل آقا هم که نام و ياد صابري را محافظت مي کنند نيز بايد تقدير کرد.