سخنان حکيمانه
بارونس استاکس : آنچه را تا ديروز گناه مى خوانديم، امروز بيان شخصيت و احساسات خود مى ناميم .
بنيامين فرانکلين : آنان که آزادى را فداى امنيت مى کنند، نه شايستگى آزادى را دارند و نه لياقت امنيت را .
هلن کلر : خوشبختى لذت مشترکى است که حاصل يارى بى چشمداشت به ديگران است.
سانسکريت : نيک زيستن امروز، ديروز را به خوابى شيرين و فردا را به رؤياى اميد بدل مى سازد .
ارد بزرگ : آب و هوا ، بر جهان بيني ، پبوندهاي مردمي و انديشه ما تاثيرگذار است .
لوئي پاولز : ممکن است مرديکه دائم سؤال مي کند ابله به نظر برسد . ولي کسيکه هرگز سؤال نمي کند در تمام عمر ابله باقي مي ماند .
هوارد فاست : بزرگترين شادي تولد است و بزرگترين غمها مرگ.
فلورانس نايتينگل : انسان بدرستي همان ميشود که به آن فکر ميکند .
جبران خليل جبران : و تو کيستي؟ تو که بايد آدميان سينه هاي خويش را در مقابلت بشکافند و پرده حيا و آزرم و عزت نفس خود را پاره کنند تا تو آنها را به عطاي خود سزاور بيني و به جود و کرم خود لايق؟
پس ، نخست بنگر تا ببيني آيا ارزش و لياقت آن را داري که وسيله اي براي بخشش باشي ؟
آيا شايسته اي تا بخشايشگر باشي؟
زيرا فقط حقيقت زندگي است که مي تواند در حق زندگي عطا کند، و تو که اين همه به عطاي خود مي بالي فراموش کرده اي که تنها گواه انتقال عطا از موجودي به موجود ديگر بوده اي!.
جبران خليل جبران : بجاست دوستي بخواهي که به روزهايت تلاش و به شبهايت آرامش بخشد.
ديسرائيلي : مردم موفق امروز کودکان جشور ديروز بوده اند .
بزرگمهر : دانش برترين داده هاي يزدان پاک است . خردمند هميشه سرور است .
ارد بزرگ : کوشش هاي سياسي براي جوانان ، مردابي مرگبار است .
ديسرائيلي : جواني که به بالا نمي نگرد ، نظرش به پايين مي افتد و کسي که به را ه کمال نمي رود ، به پستي مي گرايد.
بزرگمهر : دل کسي که خاطر شاه دادگر از او مکدر باشد جايگاه ديو است .
لافونتن : هنگامي که فيلسوفي معتقد است که مدام حواس انساني او را مي فريبد فيلسوف ديگري سوگند ياد مي کند که هرگز حواس ما را نفريفته است .
ارد بزرگ : شکست هاي زندگي ، درهاي پيروزي را مي گشايد و خودپسندي درهاي پيروزي را يکي پس از ديگري مي بندد .
ديسرائيلي : کساني که دنيا را تکان داده اند در استعدادهاي طبيعي نابغه نبوده اند ، بلکه بر عکس قواي عقلي آنان از حد معمول و متوسط تجاوز نمي کرده است ولي به يک صفت ممتاز بوده اند : ثبات و استقامت .
آناني که مي بخشند و در عطاي خود معنايي براي درد و شکنجه نمي يابند . اينان در جستجوي هيچ نوع نشاطي نيستند و حتي به فکر نشر مناقب و فضايل خود نمي افتند . اينان آنچه را که دارند مي بخشند ، مانند گلها و ريحانها که بوي عطرآگين خود را در چمنزارها و جلگه ها پخش مي کنند .
جبران خليل جبران : خداي بزرگ با دست اين افراد سخن مي گويد و از ميان ديدگان اين اشخاص به زمين لبخند مي زند .
لابروير : در اين دنيا از دو راه مي توان موفق شد ؛ يا از هوش خود و يا از ناداني ديگران .
ارد بزرگ : آنکه به سرنوشت ميهن و مردم سرزمين خويش بي انگيزه است ارزش ياد کردن ندارد .
ارد بزرگ : با گذشت ، شما چيزي را از دست نمي دهيد بلکه بدست مي آوريد .
لورولا بکديل : اگر تمام عالم در يک کفه ترازو نهاده شود و مادرم در کفه ديگر ، کفه عالم بالاتر خواهد ايستاد .
ديسرائيلي : وقت گرانبها است ، اما حقيقت گرانبها تر است .
بزرگمهر : در نظر مردم سخن سنج قدر سخن بيش از گنج است .
ارد بزرگ : شالوده و زيربناي گسترش هر کشور ، فرهنگ است .
بايرون : افتخار در خشک کردن قطره اشک است نه در جاري ساختن سيل خون .
سه نه ک : غالب اشخاص بدون اينکه مقصد معيني را تعقيب کنند زندگي مي نمايند و مثل پر کاهي که بر روي آب حرکت کند ، عمر خود را به آخر مي رسانند و جلو نمي روند ، جريان آب انها را مي برد .
جبران خليل جبران : گروهي از مردمند که اندکي از ثروت کلان خويش را مي بخشند و آرزويي جز شهرت ندارند . اين خودخواهي و اين شهرت پرستي که به طور ناخودآگاه گرفتارش هستند بخشش آنان را ضايع مي سازد .
سامرست موام : درد پيري انحطاط روحي و جسماني آن نيست ، بلکه بار خاطرات آن است .
بلوتارک : براي شب پيري در روز جواني چراغي بايد تهيه کرد .
بايرون : همه خوشبختيها و موفقيت که به من روي آورده از درهايي وارد شده است که آنها را به دقت بسته بودم .
بزرگمهر : دل آدمي بنده آرزوست ، سرشتها يکسان نيست ، هر کس خويي دارد ، و جويا و خواهان چيزي است .
سيسرون : جنگ کشتارگاه کساني است که همديگر را نمي شناسند ، به نفع کساني است که يکديگر را مي شناسند ولي همديگر را نمي کشند . جنگ قوانين را خاموش مي کند .
ارد بزرگ : آنگاه که شب فرا رسيد و همه پديدگان فرو خُفتند ابردرياها به پا مي خيزند، آيا تو هم بر مي خيزي ؟
بلز پاسکال : تمام شان و عظمت انسان در فکر است.
سعدي : هرکس خود را نصيحت نکند ، به نصيحت ديگران محتاج است .
فردريش نيچه : اکنون به شما مي گويم که مرا گم کنيد وخود را بيابيد.وتنها آن گاه که همگان مرا انکار کرديد، نزد شما باز خواهم آمد .
سانتايانا : آنانکه گذشته را به خاطر نمي آورند محکوم به تکرار آنند .
آندرومدا : بزرگي و تنها ، و آبي و در اوج . آسماني انگار .
ارد بزرگ : هميشه بين خود و همسرت بازه اي را نگاهدار تا به خواري گرفتار نشوي .
فردريش نيچه : از آنچه باعظمت است يا بايد هيچ نگفت يا با عظمت سخن گفت و با عظمت سخن گفتن يعني به دور از آرايش وآلايش .
ارد بزرگ : ميان گام نخست و آرمان بازه اي نيست ، آنچه داريم اندازه نبروي کنوني ماست .
جبران خليل جبران : چشمه ساري که خود را در اعماق درون شما پنهان ساخته است ، روزي قد خواهد کشيد و فوران خواهد کرد و با ترنم و نغمه راه دريا را درپيش خواهد گرفت .
شوپنهاور : به من بگو قبل از آمدن به اين دنيا کجا بودي؟ تا بگويم بعد از مرگ کجا ميروي .
ارد بزرگ : هيچ گاه از داشتن دشمن نترس ، از انجام ندادن درست آرمان هاي خويش بترس .
ل - فوئر باخ : انسان هر قدر بيشتر بداند به همان اندازه نقطه هاي استتار بدست مي آورد .
نصيحه الملوک : خردمند آن نيست که چون در کاري ميافتد بکوشد تا از آن کار بيرون آيد، خردمند آنست که بکوشد در کاري نيفتد .
وين داير : اينکه بعضي ها مي ترسند يا افسرده مي شوند به اين علت است که آنان سر رشته امور را از دست داده اند مسئوليت احساس شان بابت احساس بدي که دارند مسئوليت را از سر خود باز مي کنند چون براي شان راحت تر است که ديگران را مسئول زندگي خود بدانند تا بگويند:باعث بروز چنين احساساتي خودم هستم.
ارد بزرگ : با ترشرويي به ميان مردم رفتن ، تنها از بيماران ساخته است .
ويليام تن : عقل بي عاطفه خطرناک است و عاطفه بدون عقل قابل اعتماد نيست، آدم کامل آنست که هم عقل دارد و هم عاطفه .
ويکتور هوگو : الماس را جز در قعر زمين نمي توان يافت و حقايق را جز در اعماق فکر نمي توان کشف کرد.
فردريش نيچه : افزوني دانش گذشته، افزوني تاريخ انسان را پژمرده خواهد ساخت و بزدل. در حاليکه انسان بايد قادر باشد گذ شته را در خد مت حال دربياورد. البته اگر بتوانيم خوب ياد بگيريم که تاريخ را وسيله اي براي زندگاني قرار دهيم .
ارد بزرگ : آن که پند پذير نيست ، در حال افتادن در چاله سستي و زبوني است .
جبران خليل جبران : رابطه قلبي دو دوست نياز به بيان الفاظ و عبارات ندارد .
وين داير : تو، جدا از ديگران نيستي ، قضاوت در مورد کارهاي خوب ديگران هم دست کمي از قضاوت در مورد کارهاي بدشان ندارد.
شوپنهاور : جمال اگرچه مايه شرافت است ولي مقرون به هزاران شر و آفت است .
ارد بزرگ : دوستي که نوميدنامه مي خواند ، هميشه سوار تو و پيشدار دورخيزهاي بلندت خواهد شد .
ماخذ : روزنامه اعتدال
http://www.etedaldaily.ir/pub/1387/Mor/13/html/page5.html