| دیوان اشعارهاتف اصفهانی | |
|
|
نويسنده | پيام |
---|
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 3:58 am | |
|
فلک کینه گرا دوش به آهنگ جفا
همه شب پای فرو هشت به کاشانهٔ ما
گفتم از بهر چکار آمدهای گفت که جور
گفتم از بهر چه تقصیر بود گفت: وفا
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 3:59 am | |
|
دردا که بود خاصیت این چشم ترم را
کز گریه ز روی تو ببندد نظرم را
دل بستگیم تازه به دام تو شد اکنون
کز سنگ جفا ریختهای بال و پرم را
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 3:59 am | |
|
دامن قاتل به دست آمد دم بسمل مرا
دعوی خون بیش ازین کی باشد از قاتل مرا
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:00 am | |
|
هر کجا نام ز دانش همه افلاک حجاب
هر کجا ذکر به نامش همه آفاق حیا
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:00 am | |
|
ای از لب تو به خون رخ لعل خضاب
وز خجلت دندانت گهر غرق در آب
چشم و دل من به یاد دندان و لبت
این در خوشاب ریزد آن لعل مذاب
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:00 am | |
|
آن بت گل چهره یارب بسته از سنبل نقاب
یا به افسون کرده پنهان در دل شب آفتاب
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:01 am | |
|
ز دوری تو دو چشمم چو رود جیحون است
شوم فدای تو، احوال چشم تو چون است
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:01 am | |
|
ماهم اگر به قهر شد از لطف باز گشت
شکر خدا که آه سحر چاره ساز گشت
در ملک عشق خواجگی و بندگی کدام
محمود بین چگونه غلام ایاز گشت
فرخنده هاتفیم به گوش این نوید گفت
دوشینه چون ز خواب غمم دیده بازگشت
کای رشحه شاد زی که ز یمن قدوم شاه
بر روی هم غمت در شادی فراز گشت
یعنی ضیا که قهر وی و لطف عام او
این جانگداز آمد و آن دلنواز گشت
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:01 am | |
|
غم نه گر خاکم به باد از تندی خوی تو رفت
غم از آن دارم که محروم از سر کوی تو رفت
گلشن خلدش شود گر جا، نیاساید دگر
رشحهٔ مسکین که محروم از سر کوی تو رفت
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:02 am | |
|
دل رفت و ز خون دیده ما را
پیداست به رخ از آن علامت
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:02 am | |
|
جان و دل بیرون کس ازدست تو مشکل میبرد
غمزهات جان میرباید عشوهات دل میبرد
اضطرابم زیر تیغش نی ز بیم کشتن است
شوق تیغ اوست تاب از جان بسمل میبرد
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:03 am | |
|
میتپد از شوق دل در سینهام گوئی که باز
تیر دل دوزی به دل ز ابرو کمانی میرسد
میکند از شوق رشحه حرز جان تعویذ عمر
سنگ جوری کز جفای پاسبانی میرسد
جعد مشکینش مگر سوده به خاک پای شاه
کز شمیمش برمشامم بوی جانی میرسد
شاه محمود جهانبخش آن که جسم مرده را
از دم جانبخش او روح روانی میرسد
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:04 am | |
|
ز هر مژگان کند صد رخنه در دل
که بگشاید به روی خود دری چند
چو من کی با تو باشد عشق اغیار
نیاید کار عیسی از خری چند
خراب از اوست شهر جهان و دل بین
مسخر کرده طفلی کشوری چند
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:04 am | |
|
به قید زلف تو آن دل که پای بند شود
غمش مباد که فارغ ز هر گزند شود
بلند نام تو در حسن شد خوشا روزی
که در جهان به وفا نام تو بلند شود
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:04 am | |
|
تو آن شهریاری که از آستینت
کشد بر سر خویش خورشید معجر
چو از خون گردان و از گرد میدان
شود دشت دریا شود بحر چون بر
فلک گردد از نوک رمحت مشبک
زمین گردد از نعل رخشت مجدر
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:05 am | |
|
ای ضیاء السلطنه ای بانوی گیتی مدار
ای ضیاء دولت شاهی ز رویت آشکار
هر کجا شخصت سپهر اندر سپهر آمد حیا
هر کجا ذاتت جهان اندر جهان آمد وقار
پیش خرگاه جلالت خرگه افلاک پست
پیش خورشید جمالت چهرهٔ خورشید تار
خاک را از تکیه حلمش به تن باشد سکون
چرخ را از لطمهٔ عزمش به سر باشد دوار
آنکه از وی یافت کاخ کفر و ذلت انهدام
آنکه از وی گشت کار ملک و ملت استوار
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:05 am | |
|
همی ریزد به روی یکدگر دلهای مجروحان
زند هر صبح چون شانه به زلف عنبرین تارش
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:06 am | |
|
فرستد مژدهٔ وصلی چو خو کردم به هجرانش
که بر جانم نهد دردی بتر از درد رحمانش
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:06 am | |
|
شب و روز من آن داند که دیده است
پریشان زلف او را بر بناگوش
ندارم عقل در کف ای خوشا دی
ندارم هوش در سر ای خوشا دوش
نگه میکردی و میبردیم عقل
سخن میگفتی و میبردیم هوش
عیان روی گل و دامان گلچین
نشاید گفت بلبل را که مخروش
| |
|
| |
آهو ORODIST
تعداد پستها : 118 از ایشان سپاسگزاری شده : 5 امتیاز : 50085 Registration date : 2011-08-27
| عنوان: رد: دیوان اشعارهاتف اصفهانی الأربعاء أغسطس 21, 2013 4:06 am | |
|
آمد هزار تیر تو بر جسم چاک چاک
یک تیر شد خطا و شدم باعث هلاک
گر یار یاورم بود از آسمان چه بیم
گر دوست مهربان بود از دشمنان چه باک
اشکم ز بیم هجر تو هر روز تا سمک
آهم ز دست خوی تو هر شام تا سماک
بازش مگر حیات دهد لطف شهریار
اکنون که گشت رشحه ز جور فلک هلاک
محمود پادشاه که در روزگار او
از نوک ناوکش شده خفتان چرخ چاک
| |
|
| |
| دیوان اشعارهاتف اصفهانی | |
|