بعضی اوقات وقتی یک نفر درباره علایق یا طرز تفکر خودش با ما صحبت می کنه خیلی راحت عقاید اون رو زیر سؤال می بریم و خیلی راحت طرز تفکرش رو به تمسخر میگیریم .
همیشه باید در نظر بگیریم که برای هر شخصی یک زاویه از زندگی دارای اهمیته یعنی دلیل نمیشه که چون من شخصی هستم که برای مسائل فنی اهمیت خاصی قائل میشم پس باید همه همین نظر رو داشته باشن و به افرادی که به هنر علاقه دارن احترام نذارم.
باید همیشه در نظر داشته باشیم اگر جامعه ماجامعه موفقیه چون تمام عناصر موفقیت رو یکجا داره یعنی هم هنرمند داره هم مهندس هم پزشک هم نانوا … بنابراین هر شخصی با هر سلیقه و علاقه ای در هر زمینه محترمه . البته فرد مقابل هم باید در نظر بگیره که بعضی اوقات دلیل نمیشه که چون انجام این کار یا فلان مسئله برای اون خیلی مهمه پس باید برای همه مهم باشه.چرا؟
چون همه از تمام زوایای اون مهم اطلاع کافی ندارن به همین خاطر ممکنه که در حد و اندازه خودش برای اون اهمیت قائل نشن. اون وقت شخص مقابل ناراحت میشه . خوب این کاملاً طبیعیه که هر کدوم از ماها در یک زمینه یا حداکثر چند زمینه محدود تخصص لازم رو داریم و امکان نداره شخصی در همه زمینه ها خبره باشه به همین خاطر کار یا نظری که برای یک شخص میتونه خیلی مهم و حیاتی باشه برای شخص دیگه می تونه کم اهمیت و ناچیز باشه.
بعضی مواقع هم در یک برهه ای از زمان یک سری مسائل برای ما خیلی اهمیت دارن بعد که به مرور ، زمان میگذره و اون مسائل برای ما عادی میشن وقتی می بینیم شخص دیگه ای برای اون مسائل اهمیت خاصی قائل میشه اون رو به تمسخر می گیریم و اون مسائل رو ساده و پیش پا افتاده تلقی می کنیم در حالیکه باید همیشه در نظر داشته باشیم که یک روزی حفظ کردن جدول ضرب برای ما هم یک امر خیلی مهم بود.
پس همیشه به علایق همدیگه احترام بذاریم و قبل از هر نوع قضاوت و تصمیم گیری در این رابطه کمی خودمون رو جای شخص مقابل بگذاریم و ببینیم اگه همین رفتار رو در مقابل ما انجام میدادن چه حسی بهمون دست میداد اگر حس خوشایندی بود اون وقت اجراش کنیم.