گروه ورزش،اميرحسين ناصري؛دستانش را جلو
مي آورد و مي گويد؛ «به آقاي هاشمي طبا گفتم اين کار را نکن. همان کاري که
غفوري فرد با شما کرد، شما با محلوجي نکن. گفتم يک روزي همان طور شما را
برمي دارند. متاسفانه توجه نکرد و در انتخابات قبلي ديديد که چطور و با چه
شيوه يي نگذاشتند که انتخاب شود.» سعيد فائقي هيچ گاه از گفتن جمله
«اشتباه کردم» ترسي ندارد. او بارها مقابل دوربين هاي تلويزيوني اين جمله
را تکرار کرده است. گفت وگو تمام شده است و من، گمان مي کنم چه بي پروا
صحبت کرده است. چه راحت برخي حقايق تاريخي را در مورد انتخابات کميته ملي
المپيک بازگو کرده است اما... ضبط صوت را که خاموش مي کنم، حقايق تلخ و
تلخ تر مي شود. از انتخابات چهار سال پيش مي گويد، از اينکه برخي اعضاي
مجمع چگونه در ظاهر از کسي حمايت کردند و در عمل به فرد ديگري راي دادند.
گفت وگو تمام شده است و او دستانش را جلو آورده و از برخي حقايق پشت پرده
انتخابات امروز مي گويد. از تلاش براي حفظ کرسي مهم IOC (کميته بين المللي
المپيک) که با چه ترفندهايي عقيم مانده است. از نامه نگاري ها مي گويد و
احتمال شکست مجدد علي آبادي در انتخاباتي ديگر. گفت وگو تمام شده است و از
ساختمان خارج مي شوم. در تمام طول مسير بازگشت به ساختمان روزنامه اعتماد،
به اساسنامه يي فکر مي کنم که براساس آن بسياري از اتفاقات انتخابات امروز
و چهار سال پيش رخ مي دهد. به پايان گفت وگو که او دستانش را جلو آورد و
گفت؛ «مي دانستم سنگيني کاري که ما کرديم يک روز گريبان مان را مي گيرد.»
(در تنظيم اين گفت و گو ميمنت مژده همکاري کرده است.)
---
-هميشه در مورد انتخابات کميته ملي المپيک بحث هايي بوده است ولي
اين بار با حضور علي آبادي و سروصداي زيادي که موافقان و مخالفان او
دارند، اين انتخابات بعد رسانه يي اش نسبت به دوره هاي قبل بيشتر بوده
است، چرا؟
مساله انتخابات، مساله يي فراگير است، اما متاسفانه ما در اين بخش دچار
کمبود توسعه يافتگي فرهنگي هستيم، در واقع ما يک فقر دانايي و حقوق
شهروندي در جامعه داريم و شما نه تنها در اين انتخابات بلکه در هر
انتخاباتي دچار چالش هاي جدي مي شويد. به طور مثال در مهم ترين انتخابات
اين مملکت که انتخابات رياست جمهوري است تا يک گروه کوچک که براساس
اساسنامه يي بخواهند چند نفر را انتخاب کنند، کشمکش ها و چالش هاي فراواني
مي بينيد و به عقيده من اين کم توسعه يافتگي است که حاصل يک نگاه و حاکميت
استبدادي است که ساليان سال از گذشته تا به امروز بوده است. به طور مثال
ما يک گام را در جهت آزادي به عنوان انقلاب مشروطيت برمي داريم ولي صدسال
از مشروطيت گذشته و هنوز آن گام به فرجام مناسبي (همانند ساير کشورها)
نرسيده است.
به نظر من، ما يک مشکل فرهنگي جدي داريم که اگر ريشه يابي کنيد متوجه مي
شويد ما اينها را از بيرون گرفتيم و چون از بيرون آمده اند در وجود ما
نهادينه شده اند. در اين انتخابات هم نگاه و نظرهاي متفاوتي وجود دارد که
همين تفاوت ها به يکسري چالش هاي متضاد و متواحد تبديل شده است و اين مشکل
اساسي ما است. اگر اين بحث را بخواهم در ورزش جلو ببرم مي توانم بگويم که
«با توجه به مطالعه تطبيقي که ما انجام داده ايم، متوجه شديم آنچه در جهان
مرسوم است (در همه موارد) حاکميت عقل جمعي است اما ما در اين کشور يک فردي
را در راس قرار داده ايم (در ورزش) که هر تصميمي خواست بگيرد و سايرين
اطاعت کنند. اما در گذشته تلاش کرديم که فدراسيون هاي مان را با فدراسيون
هاي دنيا مطابقت دهيم و علت آن هم مسائلي بود که کم کم برايمان پيش مي
آمد، به اين خاطر که دنيا نظر جمعي را مي پذيرفت ولي در ايران يک نفر
تصميم مي گرفت، آنها پيگير مي شدند که اين تصميم از کجا نشات گرفته
است؟... اگر از جلسه جمعي صورتجلسه يي مي بود به آنها ارسال مي کرديم، اگر
آنها مي پذيرفتند که خب، در غير اين صورت اعتراضات باقي مي ماند و مي
توانست چالش هاي جدي تري را براي ما به وجود بياورد.»
-پس مشکلات ما فقط در مورد فوتبال نبوده است.