بهخاطر داشته باشيد که ايجاد عادتهاي خوب نياز به تلاش بسيار دارد؛ درحاليکه عادتهاي بد خيلي سريع در انسان رشد ميکند پس قبل از اينکه اين عادتها در شما ريشه بدواند، بهتر است با انواع عادتهاي بدي که کارفرما و رييس از آنها متنفر است، آشنا شده و از پرورش آنها جلوگيري کنيد.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در وبلاگي به نشاني
http://modirestan.mihanblog.com آمده است: تازه به اين محل کار آمدهايد و ميخواهيد تاثيري مثبت روي رييستان بگذاريد كه اين خيلي خوب است، اما کافي نيست. حقيقت اين است که وقتي وارد دنياي حرفهاي ميشويد، بعضي عادات شخصي خودتان را هم وارد کار ميکنيد که ممکن است خوشايند رييستان باشد يا نباشد و اين احتمال وجود دارد که شما ديدگاه درستي در مورد تفاوت آن نداشته باشيد.
محيط شرکت طبق روال از قبل مقرر شده و ثابت عمل ميکند و براي کارکرد خوب و بهرهور، بر الگوها، سيستمها، چرخهها، و پروسههاي مختلف متکي است. چنين جوي رفتارهاي مختلفي در هر فرد ايجاد ميکند. واقعيتي که فراموش کردن آن خيلي آسانتر از به خاطر داشتن آن است.
همينطور که سعي ميکنيد جاي پايتان را در شرکت محکم کنيد، عاقلانه است که بهخاطر داشته باشيد که ايجاد عادتهاي خوب نياز به تلاش بسيار دارد؛ درحاليکه عادتهاي بد خيلي سريع در انسان رشد ميکند. پس قبل از اينکه اين عادتها در شما ريشه بدواند، بهتر است با انواع مختلف عادتهاي بدي که کارفرما و رييس از آنها متنفر است آشنا شده و از پرورش يافتن آنها جلوگيري کنيد.
رييس متنفر ميشود، وقتي در کارتان انگيزه نشان نميدهيد
هيچ رييسي دوست ندارد مجبور باشد مدام به شما بگويد که چه بايد بکنيد و چه نکنيد. اينکار علاوه بر اينکه وقتگير و خستهکننده است، اعتماد و اطمينان او را به تواناييهايتان از بين ميبرد. اين رفتار نشانه تنبلي است و رييسها از آن متنفرند.
نبايد آنقدر صبر کنيد تا رييس به شما بگويد چه بايد بکنيد، مخصوصا در ساعت استراحت شرکت، وقتي رييس ببيند در ساعت استراحت بهجاي گشت و گذار بيخود در اينترنت، با ابتکار يک قفسه از فايلها را به ترتيب الفبا ميچينيد، مطمئنا نظرش درمورد شما عوض ميشود.
وقتي خودتان را فردي بيانگيزه نشان دهيد، ناخودآگاه رييستان نظري منفي به شما پيدا ميکند. رييستان احتمالا خيلي در کارش سرمايهگذاري کرده است، به همين خاطر چيزي که خيلي او را ناراحت ميکند اين است که شما به کارتان بيعلاقه و بيانگيزه باشيد.
رييس متنفر ميشود، وقتي بهانهگيري ميکنيد
اين يکي از آزاردهندهترين رفتارهايي است که رييس از آن متنفر است. اگر براي او بهانه بياوريد، به اين معني است که از وظيفهاي چشم پوشي کردهايد و با اين بهانهها ميخواهيد از اين غفلت و اهمالکاري، دفاع کنيد.
"من نتوانستم فلان کار را انجام بدهم چون در راه پنچر شدم و وقتي به خانه رسيدم ديگر خيلي دير شده بود." اين گفته چه درست باشد و چه غلط، چيزي که رييستان ميشنود اين است: "تقصير من نبوده، پنچر شدن ماشين باعث شد نتوانم کارم را انجام دهم." چيزي که براي رييستان مهم است اين است که کار را انجام ندادهايد، همين.
سرانجام بايد تفاوت بين بهانه و توجيه را بدانيد. اولي دنبال معاف کردن خود از تقصير است، اما دومي به دنبال روشن کردن ابهام است. جزئيات غيرلازم که به بهانه بال و پر ميدهد فقط ابهام بيشتري ايجاد ميکند؛ نکته اصلي را اشتباه شما بوده، عنوان نميکند. وقتي اشتباهتان را عنوان کنيد با فهميدن و قدم گذاشتن براي اصلاح آن تنها چيزي است که براي رييستان مهم است.
و آخر اينکه بايد در مقابل پروبال دادن به بهانههايتان مقاومت کنيد. ممکن است راه حلي براي خلاص کردن خود از گيرودار اين بهانهها را ميتراشيد، اما با اينکار مشکلات ديگري براي خودتان درست ميکنيد.
رييس متنفر ميشود، وقتي شکايت ميکنيد
گله و زاري و آه و ناله مترادفهايي منطقي براي شکايت کردن است و هيچ کس، به ويژه رييستان، علاقهاي به شنيدن اينها ندارد اين هم يکي از رفتارها و عادتهايي است که رييس از آنها متنفر است.
فقط به اين خاطر که رييستان هم در همانجا کار ميکند و پول بيشتري در ميآورد، به اين معنا نيست که در بعضي جوانب کار، مثل شب دير ماندن سر کار، از شما کمتر زحمت ميکشد. او هم براي خود زندگي دارد و ميداند که چه موقعيتهايي در اداره بدون تذکر شما، خوشايند نيست.
قبل از اينکه دهانتان را باز کنيد، بايد فرق بين شکايت و انتقاد را بدانيد. شکايت خيلي شخصي است و همه ميتوانند شکايت کنند. انتقاد نيازمند تلاش است چون بايد سازنده باشد، يعني قصد اصلاح چيزي را داشته باشد. اگر حرفي که ميخواهيد به زبان بياوريد، راه حلي را ارائه نميدهد، اگر پيش پا افتاده و معمولي باشد حتي نميتواند از يک راه حل دفاع کند. پس اينطور حرفها را براي وقتي نگه داريد که خانه هستيد نه محل کار.
رييس متنفر ميشود، وقتي زياد سوال ميپرسيد
بهطور طبيعي سوال کردن چيز بدي نيست، مخصوصا وقتي بخواهيد قبل از انجام کاري که به شما محول شده، ابهامات خود را برطرف کنيد. در واقع بايد همه را به سوال کردن ترغيب کرد. اما سوال کردن بيش از حد، به ويژه سوالات احمقانه، رفتار و عادتي است که رييس از آن متنفر است و ممکن است باعث عصباني کردن او شود.
اين کار باعث هدر دادن وقت رييس و نشانه بيکفايتي شما است. همچنين هوش و ذکاوت شما را هم زير سوال ميبرد. اينکار باعث ميشود مدير قبل از محول کردن کاري به شما به خاطر بياورد که بار قبل به يک نفر نياز داشتيد که دست شما را بگيرد و به شما بگويد چه بکنيد و چه نکنيد.
خط آخر اينکه رييسها معمولا به کارمنداني ارزش ميگذارند که آنقدر کاردان و چارهساز باشند که بتوانند پاسخ اينگونه سوالها را خودشان پيدا کنند.
پس عادتهاي بد را کنار بگذاريد؛ بدون استثنا يک اصل در همه اين عادتها جاري است و آن اولين دليلي است که باعث ميشود رييس از آنها متنفر باشد.