بدنبال مطلبی نو جهت بروز کردن این منزگه بودم که چشمم به شعر زیبای شاعر گرانقدر معاصر حمید مصدق افتاد اندکی تامل کردم و از آنجا که تنهایی لحظات یکی از نویسندگان محترم وبلاگ ها افکارم را بخود مشغول ساخته بود ، برآن شدم که آن شعر را بعنوان پست جدید انتخاب نمایم ( دل نوشته های تنهایی آن نویسنده در این انتخاب نقش داشته است).
از سخنان ارد بزرگ اندیشمند معاصر ایران زمین :
« مردمان توانمند در میان جشن و بزم نیستند . آنها در هر دم به آرمانی بزرگتر می اندیشند و برای رسیدن به آن در حال پیکارند » بشکن طلسم حادثه را، بشکن
مهر سکوت از لب خود بردار
منشین به چاهسار فراموشی
بسپار گام خویش به ره، بسپار !
تکرار کن حماسه رزم آهنگ
چندین نوای سوگ چه میخوانی
نتوان نشست در دل غم، نتوان
دزدیده سیل اشک چه میرانی
سهراب مرده است، غمی سنگین،
اما غمی که افکند از پا نیست
برخیز، رخش سرکش خود زین کن
امید نوشداروی تو، از کیست؟
افراسیاب خون سیاوش ریخت
بیژن به دست خصم به چاه افتاد
کو گردی تو؟ ای همه تن خاموش
کو مردی تو، ای همه جان ناشاد؟!
اسفندیار را چه کنی تمکین؟
این پرغرور مانده به بند «من»!
پیکان به چشم خیره سرش بشکن!
چاه شغاد مایه مرگ توست.
از دست خویش بر تو گزند آید
خویشی که هست مایه مرگ خویش
باید شکست جان و تنش! باید!
منبع :
http://parsnaz.persianblog.ir/post/92/دریا(دریای شرقی)۸:٥۸ ق.ظ - پنجشنبه، ٧ امرداد ۱۳۸٩
سلام با اجازه تبادل لینک کنیم ....من لینک شما رو پیوند می کنم اگر شما هم دوست داشتید در خدمتم ...ممنون از یادآوریپاسخ: این بسته به نظر شما دارد.......شاد باشید.
مسافر زمان - ٧/٥/۱۳۸٩ - ٩:٠٩ ق.ظ
مادح٢:٥٢ ب.ظ - یکشنبه، ۳ امرداد ۱۳۸٩
خیلی زیبا بود
کلا شعرهای مصدق رو دوست دارم
با آوردن اسم سیاوش رخش و سهراب من و برد به داستاناشون
واقعا دنیای عجیبیه دنیایی که تمام دارایی آدما تنهاییشونهافسوس
ممنون از شما
هرمز ممیزی۸:٢٩ ق.ظ - شنبه، ٢٦ تیر ۱۳۸٩
سلام گلخروشان شو !
اسحق فتحی۸:۱٧ ق.ظ - شنبه، ٢٦ تیر ۱۳۸٩
ممنونم از حضورت رفیق - برقرار باشید
مینا٢:۱٦ ب.ظ - جمعه، ٢٥ تیر ۱۳۸٩
خیلییییییی عالی بود . چند تا بیت اول تو گویی که وصف حال ماست .
تقریبا این سکوت چندی ساله شکسته شده .پاسخ: به اعتقاد من تمام شعر زیباست و متناسب با هر حال و دوره ، این خود نشان از اسالت شعر است ......شاد باشید.
مسافر زمان - ٢٦/٤/۱۳۸٩ - ٧:٥۳ ق.ظ
سارا٩:٤۱ ق.ظ - جمعه، ٢٥ تیر ۱۳۸٩
..راستش من همیشه پستهایی رو که تو وبلاگ میذاشتم...قبلش رو کاعذ مینوشتم.بارها میخوندش...گاهی هم اگه کسی رو گیر می اوردم اول برای اون میخوندمش اگه طرف خوشش می اومد و خنده اش میگرفت اون مطلب رو میذاشتم به عنوان پست جدیدم....مطلب ها می بایست همیشه اول به دل خودم می نشست . چون همیشه به این موضوع معتقد بودم که هرچه از دل براید لاجرم بر دل نشیند....واسه همین فکر میکردم اول باید خودم راضی باشم....خلاصه سخت گیری میکردم....شکست
حالا شروع کردم یه چیزایی دارم مینوسم... امیدوارم بتونم زودتر تمومش کنم....و نمیدونم بعد از این همه وقت ننوشتن و این همه تلخی ها چی از اب در بیاد...اصلا میشه بهش خندید .خنده دار میشه نمیشه!! شاید هم گریه دار شد!!زبان خلاصه نمیدونم...
ممنون از تشویق هاتون دوست عزیز....قلبپاسخ: به امتحانش خواهد ارزید حتی اگه خنده دار و یا گریه دار نباشد ...... مهم نوشتن شما و البته خواندن مخاطبان است ، و نظرات مخاطبان در بهبود و تقویت پست بعدی کمکتان خواهد نمود.......سرزنده و شاد باشید.
مسافر زمان - ٢٦/٤/۱۳۸٩ - ٧:٥۱ ق.ظ
قطره های آبی٧:۱٢ ب.ظ - پنجشنبه، ٢٤ تیر ۱۳۸٩
سلام دوست عزیز
تشکر که به این وبلاگم هم امدید . از توجه و لطف شما مثل همیشه
سپاسگزارم .
مطلبی هم که در مقایسه با نوشته ام مرقوم کردید بسیار خوب و گویا بود.
مجدد از شما ممنونم و فقط اطلاع پیدا کردم که ایمیلی هم زحمت کشیدید و فرستادید که حتما می بینم اون قدر به دلیل زیادی وبلاگهام نظراتی برام جمع شده که متاسفانه خیلی ها رو هنوز نشده جوابیه بفرستم .واقعا کارم مشکل شده و من گیج و از طرفی سردردهای میگرنی خیلی آزارم می ده.
روزهای خوبی در ایام مبارک شعبانیه داشته باشید. لبخندپاسخ: روز و روزگارتان خوش.
مسافر زمان - ٢٦/٤/۱۳۸٩ - ٧:٤٧ ق.ظ
شراره٤:٢٧ ب.ظ - پنجشنبه، ٢٤ تیر ۱۳۸٩
گلیواش٤:٠٩ ب.ظ - پنجشنبه، ٢٤ تیر ۱۳۸٩
...
دلم رمیده ی لولی وشیست شورانگیز
دروغ وعده و قتُال وضع و رنگ آمیز
فقیر و خسته بدرگاهت آمدم رحمی
که جز ولای توام نیست هیچ دستاویز
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیززیتون٩:٥٢ ق.ظ - پنجشنبه، ٢٤ تیر ۱۳۸٩
اعیادشعبانیه برعزیزمبارک
مطالب اخیر
روان شناسی رنگ لباس درنورمناسب وتناسب رنگهاباچهره
برای دسترسی به مطالب آدرس زیرراکلیک کنید
امام موسی صدرفرزندامام خمینی وپدردمکراسی شیعه
کمخونی سبب کاهش عاطفه مادری است 90درصد65میلیون نفرکمبودکلسیم که خون سازاست داریم
پرفسورفرهادرشیدی حائری
فستیوال لاله ها باتشکرازفرشته خانم عزیزیکی یدونه دخترکه آنراارسال کرده اند
یزد شهربادگیرها
متدجدیدگرفتن میله وسط اتوبوس
کودکی ازعشایر
بی جهت نیست میگن زن وشوهردونیمه یکدیگرندشراره٧:۱٤ ب.ظ - چهارشنبه، ٢۳ تیر ۱۳۸٩
با درود ،وبلاگ خوبی دارید ،ممنون از مطالب خواندنی و زیباتون
شرارهپاسخ: خوشحالم که این وبلاگ مورد توجه تان قرار گرفته است ، ممنون میشوم پیشنهاد و یا انتقادتان را ارائه دهید......موفق باشید.
مسافر زمان - ٢٤/٤/۱۳۸٩ - ٩:٠۱ ق.ظ
انجمن فرزانگان کویر٥:٠۱ ب.ظ - چهارشنبه، ٢۳ تیر ۱۳۸٩
با سلام
عادت كرده اند با صداي بلند فكر كنند.
من پشيمان گشتم ،اين گفتن چه بود؟
ليك چون گفتم پشيماني چه سود؟
انجمن فرزانگان كويربی تا۱۱:۱٤ ق.ظ - چهارشنبه، ٢۳ تیر ۱۳۸٩
جالب بود و هر چه گشتم جوابش را با یک بیت از خود مصدق بدهم .پاسخ: جالبی این پست ،شعر عمیق حمید مصدق میباشد که این چنین ساده بر رخوت و سستی و سیاهی می تازد.
مسافر زمان - ٢۳/٤/۱۳۸٩ - ۱:٥۱ ب.ظ
بی تا۱۱:۱٢ ق.ظ - چهارشنبه، ٢۳ تیر ۱۳۸٩
با خويشتن نشستن در خود شكستن نیست تو باور مکن
من چه مي گويم ، آه
بااواکنون چه فراموشي هاست
با من اکنون چه نشستن ها ، خاموشيها ست
تو مپندار که خاموشي من
هست برهان فرانموشي مناسحق فتحی٩:٤٢ ق.ظ - چهارشنبه، ٢۳ تیر ۱۳۸٩
زیباست بسیار زیبا درود بر شماپاسخ: زیبایی مطلب با حسن نظر شما مخاطبین گرامی دوچندان میشود ...........خوشحالم که مورد پسند شما نویسنده گرامی واقع شده است..........بدرود.
مسافر زمان - ٢۳/٤/۱۳۸٩ - ۱٠:۳۱ ق.ظ
سایه ی سکوت٩:٢٧ ق.ظ - چهارشنبه، ٢۳ تیر ۱۳۸٩
درخت پر بار و افتاده سر...
مطلب بسیار زیبایی انتخاب نمودید دوست من
دل آرام باشید همیشهپاسخ: خوشحالم که مورد پسندتان واقع شده است ........باری شعر حمید مصدق بسیار زیباست ، بسیار پرمعناست و زیبایی این پست با حسن نظر شما مخاطبین گرامی دوچندان میشود.....شاد باشید.
مسافر زمان - ٢۳/٤/۱۳۸٩ - ۱٠:۳٤ ق.ظ
دریا(دریای شرقی)٢:٠۳ ب.ظ - سهشنبه، ٢٢ تیر ۱۳۸٩
نردبان این جهان ما ومنی ست
عاقبت این نردبان افتادنی ست
لاجرم هرکس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
به روزمپاسخ: بسیار زیبا بود این پند گران ....ممنون از لطفتان در درج این اندرز.
مسافر زمان - ٢٢/٤/۱۳۸٩ - ٢:٤٦ ب.ظ