nation : در اروپا به اجتماع می گویند که از ریشه nath به معنی زایش که دلیل اجتماع آنها هم زاد بودن است . زایش است .
یعنی در جوامع غربی هدف از تشکیل اجتماع به همزادی آنها (دلیل برای بقا) بوده است .
قبیله : افرادی از انسان هستند که برای زندگی یک مکتب ، یک قبله دارند و همه به طرف آن می روند . مهم ترین پایه اتحاد آنها در قبله میعاد یا هدف است . (دلیل از تشکیل این اجتماعات هدف و میعاد آنها بوده است ) که این نام بیشتر در آسیا و آفریقا استفاده داشته .
قوم : تعدادی از افراد انسانی که برای انجام کاری گرد هم می آند . قیام در یک کار . دلیل این تجمعات بیشتر جنگ و قیام بوده است که در ایران فراوان بوده است .
شعب :افراد انسانی در زمین شعبه شعبه شدند هر شعبه ای یک شعب است ، یک مجتمع انسانی است . این نام هم شباعت زیادی به nation داشته است و فقط برای بقا و رفع نیازات بوده است .
طبقه : افرادی از انسان را که دارای یک شکل زندگی یک درآمد مشابه ، یا یک شکل کار دارند . که هم اکنون فراوان است .
اجتماع : یعنی تجمع افراد انسانی در یک جا .
امت : " به معنای رهبری کردن و رهبری شدن و راه است "، اسلام پیوند اساسی و مقدس افراد انسانی را در یک جا ، نه خون نه خاک نه تجمع نه اشتراک در مصرف و نه در شکل کار نه تشابه در درآمد می بیند .اینها همه را اعتباری می بیند و بعضی ها را موهوم
اسلام پیوند را رهبری کردن و رهبری شدن و قرار گرفتن در یک راه می بیند نه در خاک ، خون و ... بلکه در رهبری می بیند
سه ویژگی : 1- اشتراک در هدف و یک قبله 2- رفتن در این کلمه وجود دارد (در ریشه این کلمه ) رفتن به طرف آن قبله 3- وجود رهبری و هدایت در این سفر افراد انسانی از این راه به طرف اون قبله نهفته است .
بنابراین امت عبارت است از : جامعه انسانی که در آن یک قبله مشترک وجود دارد و یک رهبری مشترک برای همه افراد آن جامعه که در آن رهبری -- و جامعه متعهد است به پیروی از این رهبری اجنماع و در آن رهبری نیز وجود دارد که هدایت جامعه را و میل آن را به طرف آن قبله مشترک تعهد می کند . و بنابرین خویشاوندی افراد انسانی به جای خاک ، خون ، اجتماع و هم هدفی عبارت است از وجود رهبری در جامعه ای که افراد آن تحت یک رهبری واحد در می آیند و متعهدند که در این راه به طرف قبله مشترک حرکت می کنند و آن جامعه دارای یک رهبر مشخص و مورد اتفاق همه است ، این جامعه ایده ال اسلام است که اسلام آن را به عنوان مذهب و مکتب این راه را نشان می دهد و بنابراین امامت عبارت است از :بیان آن هدایت آن جامعه به طرف قبله و در کلمه امت ضرورت امامت به طور صد در صد نهفته است در صورتی که در قبیله و اجتماع و ... صددرصد نهفته نیست
اما امت بی امامت نمی شود .
بهترین توع حکومت نوعی است که افراد در آن احساس آسایش و آزادی و سعادت بکنند .
اداره به بهترین وجه جامعه با اصل پیشرفت سریع جامعه در تضاد است ؛ یا باید اصل بهزیستی و آسایش مردم را انتخاب بکنیم وشعار اساسی حکومت باشد یا نه اصل ترقی و پیشرفت هرچه سریعتر جامعه از وضعی که دارد هدف قرار دهیم و اینجا منافات پیدا می کند .
(گاه شما کودکتان را به پرورشگاه می دهید ، به کودکستان به هر شکل که بهترین شکل می بیند عوضش کند ، به بهترین شکل مرتبه ارتقا دهد ، طرز تفکر ، طرز سلیقه ، طرز زندگی ، بینش ، عقیده ، روابط ، اخلاق رو به بهترین شکل دگرگون کند یا نه کودکتان را به باغ کودکان بدهید ، باغ کودکان برای این نیست که کودک شما را تغییر بدهد و به بهترین شکل تربیت کند و عوض کند ، آن می خواهد به بهترین شکل نگه داری کتد ، یعنی از زمین خوردن ، از مریض شدن وامثال اینها جلوگیری کند ، در اینجا مسئله تغییر و ارتقا کودک مطرح نیست ، احساس آسایش و سعادت کردن مطرح است )