نمی دانم تا بحال اسم گروه مستان ویا همای را شنیده اید یا نه! یا شایدم از دوستداران و طرفداران این گروه موسیقی باشید،گروهی که از نگاه من هم از نظر موسیقیایی پر بار است وهم از نظر متن اشعار،به دل من که می نشیند و یکی از طرفداران این گروه هستم....
همای گیلانی از افتخارات گیلان ماست....
من متن بهترین اشعار گروه مستان را(که بعضی سروده ی خود همای است)قرار دادم،
برای دانلود آلبوم ها و آهنگها و آشنایی بیشتر با این گروه به وب سایت های زیر مراجعه کنید:
www.homaymastan.comwww.homay-mastan.blogfa.com]www.mastan-homay.blogfa.comگویند که دوزخی بود عاشق و مست، قولي است خلاف دل در آن نتوان بست
گر عاشق ومست دوزخي خواهد بود، فرداست بهشت همچون كف دست
ای مفتی شهر از تو بیدار تریم ، با این همه مستی ز تو هشیار تریم
تو خون کسان نوشی و ما خون رزان ، انصاف بده کدام خون خوار تریم
گویند کسان بهشت با حور خوش است ، من می گویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار ، آواز دهل شنیدن از دور خوش است
این می چه حرامی است که عالم همه زان می جوشند ، یک دسته به نابودی نامش کوشند
آنان که بر عاشقان حرامش کردند ، خود خلوت از آن پیاله ها می نوشند
آن عاشق دیوانه که این خمار مستی را ساخت ، معشوق و شراب و می پرستی را ساخت
بی شک قدحی شراب نوشید و از آن ، سر مست شد این جهان هستی را ساخت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زاهدا من که خراباتی و مستم به تو چه؟ ساغر و باده بود بر سر دستم به تو چه؟
تو اگر گوشه ی محراب نشستی صنمی گفت چرا؟ من اگر گوشه ی میخانه نشستم به تو چه؟
آتش دوزخ اگر قصد ِ تو و ما بکند تو که خشکی چه به من/من که تر هستم به تو چه؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داد درویشــــی از ســـــر تمهیــــــد سـر قلیـــان خـویـش را به مــریــــدگفت که از دوزخ ای نکــــو کــــــردار قـــدری آتـــش بـــه روی آن بگــــذاربگـــرفـــت و ببــــــــرد و بــــــــاز آورد عقــــــــد گــوهـــــــــر ز درج راز آوردگفت کـه در دوزخ هـر چـه گردیـــدم درکــــــــات جحیــــــــم را دیــــــــدمآتـــــش و هیـــــــزم و ذغـــــال نبود اخگــــــری بهـــــــر اشتعــــــال نبودهیچ کـس آتشی نمـــی افـــروخت زآتش خویش هر کسی میسوخت