نکته مهم برای هر مهاجری : ازدواج با غیر ایرانی را تایید می کنید ؟ و چرا ؟

فیلسوف برجسته ایی نظیر ارد بزرگ می گوید :
همسر خویش را از شهر و دیار خویش برگزینید ، نبود ریشه های فرهنگی همسو ، سختی به بار می آورد .

با این وصف می بینیم هموطنان ما در سوئد و دیگر کشورهای محل اقامت خود تن به چنین ازدواجهایی می دهند نظر شما در این ارتباط چیست ؟
آیا تجربه ایی در این زمینه داشته اید ؟
و یا کسانی را می شناسید که با افراد غیر ایرانی ازدواج کرده باشند ؟
زندگی آنان چگونه است ؟

منم نظرم با ازدواج با غیر ایرانیها منفیه
راستش یه خواستگار غیر ایرانی هم داشتم
خوب فکر کردم به عاقبت کار
هر چه بیشتر فکر کردم بیشتر مطمئن شدم این ازدواج عاقبت خوشی نداره
خواهرم یه دوستی داشت یه سال قبل از سقوط صدام با یه تبعه عراقی ازدواج کرد
شوهره پس از سقوط صدام پاشو کرد تو یه کفش که برن عراق شهر کربلا
دوست خواهرم ظرف چهارماه فرار کرد و برگشت و تا مدتها دچار بیماریهای روحی و عصبی بود .
واااااای بازم تنم لرزید نکته مهم برای هر مهاجری : ازدواج با غیر ایرانی را تایید می کنید ؟ و چرا ؟ Icon_sad

با سلام

به اعتقاد من ازدواج امری ست شخصی، و حوزه مسائل شخصی برداشتهای واحد را برنمی تابد به همین علت میشود حدس زد که نظرات حوزه وسیعی را پوشش دهد. با این حال به اعتقاد من ازدواجی که با اختیار باشد، از هر نوع، چه با هموطن و چه با شهروند دیگر کشورها، نه تنها روزمرگی ها را دگرگون میکند بلکه باعث آشنایی و نزدیکی بیشتر ملل با هم میشود.

بحران از زمانی شروع میشود که بنا بر دلایلی غیر از تمایلات قلبی واقع شود، برای کسب شهرت، ثروت و یا در موضوع فعلی، جهت کسب اقامت سایر کشورها. من این عمل را فتنه ای میدانم که نه تنها خانواده ها را سست میکند بلکه تبعات منفی هم در سطح جامعه بوجود می آورد.

موضوع ملیت هر فرد به گاه تصمیم گیری باید لحاظ شود، اگر فردی را دوست دارید و اشتراک نظرها را بیشتر از اتفاق نظرها میبینید، به عقیده من ازدواج اشکالی ندارد. در پاسخ به ستاره عزیز عرض میکنم، دوستی که نمیدانست شوهر عراقی هم حق دارد روزگاری در مملکت خودش زندگی کند، به اعتقاد من تاوان اشتباه خود را میپردازد.

تجربه ازدواج با بانوی ایرانی را داشته ام، گو اینکه ادامه پیدا نکرد ولی بر این گمانم که نه از نظر زیبایی و نه بلوغ فکری، سایرین بر دختران ما ارجحیتی دارند. قاعلم که زن ایرانی و یا حتی مرد ایرانی، برابر با سایرین هستند. با وجودی که نزدیکی فرهنگی کمک شایانی در بسط زندگی زناشوئی دارد و شخصا در این راه قدم بر میدارم ولی اگر معیارهای مناسب و عقل در زمان تصمیم گیری لحاظ شود، ازدواج با غیر ایرانی را برای دوستان مردود نمیدانم.

پاینده ایران

Sirmeysam نوشته است:: در پاسخ به ستاره عزیز عرض میکنم، دوستی که نمیدانست شوهر عراقی هم حق دارد روزگاری در مملکت خودش زندگی کند، به اعتقاد من تاوان اشتباه خود را میپردازد.

می دونین دوست خواهرم اصلا فکر نمی کرد صدام سقوط کنه
و چون چند نفر از اعضای خانواده اون عراقیه رو صدام اعدام کرده بود روی این اصل اصلا این فکر رو نمی کرد که این بلا بیاد به سرش

دلم براش سوخت
شانسش گرفت بچه دار نشده بود
وگرنه چه فاجعی پیش می اومد برای اون بچه

سارا : سایه کاش تو شوهر عراقی گیرت می اومد از شرت خلاص می شدم
سایه : من ، من ، سارا کاری نکن برملا کنم اسرارتو ؟!!!

سارا : تو هم شدی مسعود خان Wink

<:)
سایه : چی ؟ آقا مسعود ؟ نه بابا من چیکار دارم پای منو نکش تو درگیری های قلمی ...

سارا : من نمی دونم چطور میشه با کسی یه عمر زندگی کرد که خارجیه ؟
سایه : خوب می دونی سارا عشق ، زیبایی و دلبری و ....

سارا : خوب اینایی که تو گفتی همیشگی نیست بعدش چی ؟
سایه : بعدشم بچه ...بچه ها می تونن سرشون رو گرم کنن ...

سارا : بیچاره اون بچه ها به نظر من یکی از والدین باید همش کوتاه بیاد
سایه : چرا ؟

سارا : چون اگر کوتاه نیاد جنگ میشه تو خونه
سایه : آهان جالبه با اینکه می دونم دیونه هستی اما اینو درست گفتی

سارا : چه عجب یه بار کوتاه اومدی
سایه : راستی حرفهای آقا میثم هم خیلی منطقی بود ها

سارا : آره درسته
سایه : منم دلم برای دوست خواهر ستاره سوخت خیلی

سارا : Sad

سایه :

سلام به همه دوستای خوبم

ازدواج یه امر شخصیه
اما پس از شروع مشاجره و در نهایت جدایی صدمات جبران ناپذیری به جامعه وارد می کنه
جمله ارد بزرگ بسیار پند آموز است

زمانی زنها خودشان را قربانی خواسته های مردان و کودکان خویش می کردند اما زن تحصیل کرده و نو جوی امروز جهان دیگر تن به غرور و خودخواهی های مردانه نمی دهد
این چالش با ازدواجهای فرا ملیتی به مراتب بیشتر و بیشتر می گردد .

به نظر من بهتره یک بار دیگر جمله ارد بزرگ را مرور کنیم
همسر خویش را از شهر و دیار خویش برگزینید ، نبود ریشه های فرهنگی همسو ، سختی به بار می آورد .
از آنجایی که مطالعاتی در زمینه علل جدایی ها داشته ام باید بگویم یکی از مهمترین عوامل جدایی تمایزات اجتماعی و فرهنگی است .
این مسئله همیشه در گرمای عواطف و عشق های بشری نادیده گرفته می شود اما چیزی هم نیست که بشود از آن فرار کرد
اغلب فرزندان چنین ازدواجهای دچار شخصیتی دوگانه هستند
شخصیتی مطابق با فرهنگ مادر و شخصیتی مطابق با فرهنگ پدر
این خوشبینانه ترین تصور ممکن است و اگر جدایی حادث شود که عاقبت فرزند بسیار تیره خواهد بود
البته هستند مادران و پدرانی که پس از جدایی خود را وقف نگهداری فرزند می کنند اما کمبود وجود هر یک از آنان نیز صدمه بسیاری به کودک می زند .
اگر با سالمندان صحبت کنیم تقریبا اکثر آنها معتقدند بهترین راه انتخاب شریک مناسب زندگی ، ازدواج با همسری از بافت بومی شهر و روستای هر فرد است
شاید اگر هر فردی به این نکات ریز توجه کند کمتر شاهد جدایی های پیاپی باشیم

گلی بیتا نوشته است:: ازدواج یه امر شخصیه
اما پس از شروع مشاجره و در نهایت جدایی صدمات جبران ناپذیری به جامعه وارد می کنه

برای همین من هم معتقدم قوانین ازدواج با اتباع خارجی باید سفت و سخت تر بشه
امروز در ایران به خاطر فشارهای اقتصادی بعضی از خانواده های مستضعف تن به ازدواج هایی سیاه با اتباع خارجی می دهند
در واقع آنها قربانی قوانین آسان ازدواج اتباع خارجی با ایرانیان شده و از سوی دیگر قربانی اقتصاد لرزان و سست کشور شده اند

مهران عبدالهی نوشته است:: فیلسوف برجسته ایی نظیر ارد بزرگ می گوید :
همسر خویش را از شهر و دیار خویش برگزینید ، نبود ریشه های فرهنگی همسو ، سختی به بار می آورد .

با این وصف می بینیم هموطنان ما در سوئد و دیگر کشورهای محل اقامت خود تن به چنین ازدواجهایی می دهند نظر شما در این ارتباط چیست ؟
آیا تجربه ایی در این زمینه داشته اید ؟
و یا کسانی را می شناسید که با افراد غیر ایرانی ازدواج کرده باشند ؟
زندگی آنان چگونه است ؟

چند وقت پیش یکی از دوستان قدیمی ام از خارطوم پایتخت سودان برگشته بود کلی از خاطرات سفرش برایم تعریف کرد
نکته جالبی در بین صحبتهایش بود که شاید بی مناسبت با این بحث نباشد
می گفت کسی پیش من آمد . و از طریق مترجمم از من خواست برای دیدن همسرش همراهش به آبادی در نزدیکی پایتخت برویم .
می گفت زنی لاغر با صورت زرد و نحیف گوشه ایی از اتاق نشسته بود و مدام اشک می ریخت
آن زن یکی از هموطنان کرد ما بود که چهار سال پیش با دانشجوی سودانی در ایران آشنا شده بود و با هم ازدواج کرده بودند
شوهرش برای ما گفت به خاطر فقر مالی نمی تواند همسرش را به ایران بیاورد .
می گفت چند روزی که آنجا بودم بارها به دیدن آن زن بیچاره رفتم
می گفت جلسات اول همه اش گریه می کرد و کم کم زبان به گفتگو باز نمود و از همه چیز ایران می پرسید حتی آب و هوا

مرتضی آشتیانی نوشته است:

مهران عبدالهی نوشته است:: فیلسوف برجسته ایی نظیر ارد بزرگ می گوید :
همسر خویش را از شهر و دیار خویش برگزینید ، نبود ریشه های فرهنگی همسو ، سختی به بار می آورد .

با این وصف می بینیم هموطنان ما در سوئد و دیگر کشورهای محل اقامت خود تن به چنین ازدواجهایی می دهند نظر شما در این ارتباط چیست ؟
آیا تجربه ایی در این زمینه داشته اید ؟
و یا کسانی را می شناسید که با افراد غیر ایرانی ازدواج کرده باشند ؟
زندگی آنان چگونه است ؟

می گفت زنی لاغر با صورت زرد و نحیف گوشه ایی از اتاق نشسته بود و مدام اشک می ریخت
آن زن یکی از هموطنان کرد ما بود که چهار سال پیش با دانشجوی سودانی در ایران آشنا شده بود و با هم ازدواج کرده بودند
شوهرش برای ما گفت به خاطر فقر مالی نمی تواند همسرش را به ایران بیاورد .

من حاضرم بمیرم اما سودان نرم
بیچاره اون دختره Sad

بیشتر از قضیه دوست ستاره که با یک عراقی ازدواج کرده بود و بدبخت شده بود دلم برای این هموطن کرد سوخت . Sad

خدایا کمکش کن برگرده ایران sad

مرتضی آشتیانی نوشته است:

مهران عبدالهی نوشته است:: فیلسوف برجسته ایی نظیر ارد بزرگ می گوید :
همسر خویش را از شهر و دیار خویش برگزینید ، نبود ریشه های فرهنگی همسو ، سختی به بار می آورد .

با این وصف می بینیم هموطنان ما در سوئد و دیگر کشورهای محل اقامت خود تن به چنین ازدواجهایی می دهند نظر شما در این ارتباط چیست ؟
آیا تجربه ایی در این زمینه داشته اید ؟
و یا کسانی را می شناسید که با افراد غیر ایرانی ازدواج کرده باشند ؟
زندگی آنان چگونه است ؟

چند وقت پیش یکی از دوستان قدیمی ام از خارطوم پایتخت سودان برگشته بود کلی از خاطرات سفرش برایم تعریف کرد
نکته جالبی در بین صحبتهایش بود که شاید بی مناسبت با این بحث نباشد
می گفت کسی پیش من آمد . و از طریق مترجمم از من خواست برای دیدن همسرش همراهش به آبادی در نزدیکی پایتخت برویم .
می گفت زنی لاغر با صورت زرد و نحیف گوشه ایی از اتاق نشسته بود و مدام اشک می ریخت
آن زن یکی از هموطنان کرد ما بود که چهار سال پیش با دانشجوی سودانی در ایران آشنا شده بود و با هم ازدواج کرده بودند
شوهرش برای ما گفت به خاطر فقر مالی نمی تواند همسرش را به ایران بیاورد .
می گفت چند روزی که آنجا بودم بارها به دیدن آن زن بیچاره رفتم
می گفت جلسات اول همه اش گریه می کرد و کم کم زبان به گفتگو باز نمود و از همه چیز ایران می پرسید حتی آب و هوا

دلم شکست

نکته مهم برای هر مهاجری : ازدواج با غیر ایرانی را تایید می کنید ؟ و چرا ؟ 667115

نکته مهم برای هر مهاجری : ازدواج با غیر ایرانی را تایید می کنید ؟ و چرا ؟ 163448

جریانهایی نظیر آن دختری که با تبعه عراق و یا این که با تبعه سودان ازدواج نموده گویاست که تضاد فرهنگی هر زندگی را تحدید می کند
یاد مصاحبه همسر دوم استاد شجریان افتادم
که همسر اولش یک ایتالیایی بوده در آلمان که یک فرزند هم می آورد پس از یکی دو سال بعد تضادها شروع می شود و جدا می شوند و می آید ایران و در مجلسی با استاد شجریان آشنا می شود
با وجود 24 سال اختلاف سن با استاد ازدواج می کند
و الان خوشبخت خوشبخت است

masood_bmx نوشته است:: با با پاي استاد شجريان رو وسط نكشين.زشته.

اتفاقا این یک تجربه خوب برای این بحثه
اگر کمی در سیکل این زندگی دقت کنید فرآیند آموزنده ایی را می شود دید

Sirmeysam نوشته است:: بحران از زمانی شروع میشود که بنا بر دلایلی غیر از تمایلات قلبی واقع شود، برای کسب شهرت، ثروت و یا در موضوع فعلی، جهت کسب اقامت سایر کشورها. من این عمل را فتنه ای میدانم که نه تنها خانواده ها را سست میکند بلکه تبعات منفی هم در سطح جامعه بوجود می آورد.

این نکته بسیار مهمی است
که دوستان کمتر به اون پرداختند

من با نظر ارد بزرگ کاملا موافقم به نظر من ما آدمها فرصت محدودی برای زندگی داریم
ازدواج با غیر ایرانی موجب می شود سالها چرخ دنده های کنار هم قرار بگیرند که هیچ سنخیتی با هم نداشته اند آتش و طوفان ابتدای هر ازدواجی زود سرد میشه و در نهایت ماهیتها آشکار میشه

نکته مهم برای هر مهاجری : ازدواج با غیر ایرانی را تایید می کنید ؟ و چرا ؟ 607383

نکته مهم برای هر مهاجری : ازدواج با غیر ایرانی را تایید می کنید ؟ و چرا ؟ 607383

اغلب آدمها موقع ازدواج رو ابرها قدم می زنند
و کمتر کسی پی عواقب تصمیماتش می گرده
اما واقعا اگر خوب دقت کنیم هیچ وقت تصمیم نمی گیریم زندگی رو آغاز کنیم که یه طرفش خلع بزرگی هست .
ارد بزرگ یه جمله زیبا و آموزنده داره :
اندرز پیران ، بیشتر زمان ها مملو از خون و درد است که بدبختانه جوان از فهم آن ناتوان است

امیدوارم همه ما گوش شنوا داشته باشیم و از تجربه دیگران بهره ببریم نه اینکه خود ما تجربه خلق بشیم !!!

مرتضی آشتیانی نوشته است:

مهران عبدالهی نوشته است:: فیلسوف برجسته ایی نظیر ارد بزرگ می گوید :
همسر خویش را از شهر و دیار خویش برگزینید ، نبود ریشه های فرهنگی همسو ، سختی به بار می آورد .

با این وصف می بینیم هموطنان ما در سوئد و دیگر کشورهای محل اقامت خود تن به چنین ازدواجهایی می دهند نظر شما در این ارتباط چیست ؟
آیا تجربه ایی در این زمینه داشته اید ؟
و یا کسانی را می شناسید که با افراد غیر ایرانی ازدواج کرده باشند ؟
زندگی آنان چگونه است ؟

چند وقت پیش یکی از دوستان قدیمی ام از خارطوم پایتخت سودان برگشته بود کلی از خاطرات سفرش برایم تعریف کرد
نکته جالبی در بین صحبتهایش بود که شاید بی مناسبت با این بحث نباشد
می گفت کسی پیش من آمد . و از طریق مترجمم از من خواست برای دیدن همسرش همراهش به آبادی در نزدیکی پایتخت برویم .
می گفت زنی لاغر با صورت زرد و نحیف گوشه ایی از اتاق نشسته بود و مدام اشک می ریخت
آن زن یکی از هموطنان کرد ما بود که چهار سال پیش با دانشجوی سودانی در ایران آشنا شده بود و با هم ازدواج کرده بودند
شوهرش برای ما گفت به خاطر فقر مالی نمی تواند همسرش را به ایران بیاورد .
می گفت چند روزی که آنجا بودم بارها به دیدن آن زن بیچاره رفتم
می گفت جلسات اول همه اش گریه می کرد و کم کم زبان به گفتگو باز نمود و از همه چیز ایران می پرسید حتی آب و هوا

قلب آدم باید از سنگ باشه که دلش برای این دختر کرد هموطنمون آتیش نگیره
خیلی حالم بد شد خیلی
خدایا نجاتش بده از این همه مصیبت

sharareh نوشته است:

مرتضی آشتیانی نوشته است:

مهران عبدالهی نوشته است:: فیلسوف برجسته ایی نظیر ارد بزرگ می گوید :
همسر خویش را از شهر و دیار خویش برگزینید ، نبود ریشه های فرهنگی همسو ، سختی به بار می آورد .

با این وصف می بینیم هموطنان ما در سوئد و دیگر کشورهای محل اقامت خود تن به چنین ازدواجهایی می دهند نظر شما در این ارتباط چیست ؟
آیا تجربه ایی در این زمینه داشته اید ؟
و یا کسانی را می شناسید که با افراد غیر ایرانی ازدواج کرده باشند ؟
زندگی آنان چگونه است ؟

چند وقت پیش یکی از دوستان قدیمی ام از خارطوم پایتخت سودان برگشته بود کلی از خاطرات سفرش برایم تعریف کرد
نکته جالبی در بین صحبتهایش بود که شاید بی مناسبت با این بحث نباشد
می گفت کسی پیش من آمد . و از طریق مترجمم از من خواست برای دیدن همسرش همراهش به آبادی در نزدیکی پایتخت برویم .
می گفت زنی لاغر با صورت زرد و نحیف گوشه ایی از اتاق نشسته بود و مدام اشک می ریخت
آن زن یکی از هموطنان کرد ما بود که چهار سال پیش با دانشجوی سودانی در ایران آشنا شده بود و با هم ازدواج کرده بودند
شوهرش برای ما گفت به خاطر فقر مالی نمی تواند همسرش را به ایران بیاورد .
می گفت چند روزی که آنجا بودم بارها به دیدن آن زن بیچاره رفتم
می گفت جلسات اول همه اش گریه می کرد و کم کم زبان به گفتگو باز نمود و از همه چیز ایران می پرسید حتی آب و هوا

قلب آدم باید از سنگ باشه که دلش برای این دختر کرد هموطنمون آتیش نگیره
خیلی حالم بد شد خیلی
خدایا نجاتش بده از این همه مصیبت

دوستان عزیز
به اعتقاد من نظرات گلی عزیز درست است ولی کاملا فمنیستی، فراموش نکنیم که ازدواج امریست اختیاری، دوطرفه و اصولا بر مبنای روبطه عاطفی طرفین.

من بر پایه صحبتهای عزیزان 2 نکته رو عرض میکنم:

نخست اینکه کمی احساس نژاد پرستی موقع خوندن مطالب به آدم دست میده. امیدوارم برداشت من غلط بوده باشه ولی گویی پله اول متعلق به کشورهای غربی –رضوان الله- است، سپس ایران و بعد از آن هم بقیه جاهای دنیا، مثل همین سودان و عراق که فرمودید. مثلا دردناکه که کسی بره با شوهرش کربلا و خارطوم، ولی اگه شوهری همسرش رو ببره به زادگاهش در لیل –فرانسه- و شراب بخورن کسی خورده ای نمیگیره. امیدوارم جان کلام رو استخراج کنید. باز عرض خودم رو تکرار میکنم، که مادامی که شما قدرت تصمیم گیری دارید، نمیتوانید دیگری را مسئول، برای اتخاذ تصمیم غلط کنید. {در اینجا نظرات پست اولم را تکرار میکنم}

مطلب دوم که به اعتقادم خیلی مهمه رو با تمثیلی ارائه میکنم. موضوع سوال اینه، نظر شما در رابطه با رانندگی چیست؟ ستاره عزیز که داستان عراق رو مطرح کردند میگویند: من دوستی داشتم که با سرعت رانندگی میکرد و تصادف کرد و فوت کرد، خیلی بد بود، من دیگه رانندگی نمیکنم. بعد هم همه همدردی کردن که بله، رانندگی بده چرا که طرف فوت کرده. در همین زمان، مرتضی نازنین میاد و از ماجرای دلخراش خاطوم نقل میکنه و میگه که تک چرخ زدن با موتور سیکلت باعث مرگ همسایه ما شده، باز همه احساساتی میشیم و میخوایم در برابر کارخانه های موتور سیکلت سازی قیام کنیم. خانم رژا میفرمایند که حاضرند بمیرند ولی سوار موتور نشن، پری عزیز هم مثل همه ما دلشکسته از خبر فقدان هموطنی اشک میریزند و در نهایت شراره عزیز آرزو نجات میکنند. سوالی که از این دوستان دارم این است که موضع خود را مشخص کنید، آیا رانندگی بد است و یا افرادی که بدون لحاظ اصول رانندگی آنرا آزموده اند گناه کارند؟

من اول پاسخ خودم را عرض میکنم، دوستان! به ما عقل و منطق و شعور تقدیم کرده اند برای استفاده در مراحلی چون ازدواج، چه با ایرانی، چه غیر ایرانی. به اعتقاد من این که شخصی تصمیم نابجایی گرفته، دردنارک و دلخراش است ولی نباید سور عمومی تعبیر بشه.

پاینده ایران

Sirmeysam نوشته است:: من اول پاسخ خودم را عرض میکنم، دوستان! به ما عقل و منطق و شعور تقدیم کرده اند برای استفاده در مراحلی چون ازدواج، چه با ایرانی، چه غیر ایرانی. به اعتقاد من این که شخصی تصمیم نابجایی گرفته، دردنارک و دلخراش است ولی نباید سور عمومی تعبیر بشه.

بله امر شخصی است
اما من فکر می کنم بحث در این ارتباط باعث میشه آدم هایی که این متن ها رو می بینند سنجیده تر عمل کنند
در واقع نوعی روشنگریه
اگر صرفا به خاطر شخصی بودن از آن عبور کنیم چه بسا افرادی از خوانندگان همین متن ها در حال حاضر و آینده دچار غفلت بشوند
من به شخصه به نکات جالبی پی بردم

اینکه بیشتر از گذشته به عواقب تصمیمماتم فکر کنم و اگر چنین موردی برایم پیش آمد دانسته تصمیم بگیرم

مهمان

قرن ما شاعر اگر داشت که
کبوتر با کبوتر ،باز با باز نبود
شعار پرواز....
وای بر ما که تصور کردیم عشق را باید کشت.....

بحث های مفیدی انجام شد
ناخودآگاه ذهنم رفت به شاهنامه
شاید به این خاطر باشه که دوستان تایپیک فردوسی رو فعال کرده اند و من دیدم
در شاهنامه ازدواج با اتباع غیر ایرانی بارها انجام شده و عجیب است که عاقبت اغلب آن عشق ها ، غم انگیز می باشد

مانند ازدواج رستم با تهمینه (مادر سهراب)
ازدواج سیاوش با فرنگيس (مادر کیخسرو )
ازدواج داراب و ناهید ( مادر اسکندر)

مهران عبدالهی نوشته است:: فیلسوف برجسته ایی نظیر ارد بزرگ می گوید :
همسر خویش را از شهر و دیار خویش برگزینید ، نبود ریشه های فرهنگی همسو ، سختی به بار می آورد .

نکته مهم برای هر مهاجری : ازدواج با غیر ایرانی را تایید می کنید ؟ و چرا ؟ ORODBOZORG-HAKIMFERDOSI

باتوجه به نزدیکی های بسیار زیاد فکری ارد بزرگ و فردوسی تصور من بر این است که این پند ارد بزرگ ریشه در شاهنامه حکیم طوس داشته باشد .

بنام اهورامزدا
درود
یعنی اکثر شما دوستان با ازدواج دو فرهنگ مخالفید ؟؟؟
وقتی که عشق بیاد سراغت دیگه فرهنگ و تفاوت و نژاد و ... سرت نمیشه .
در مورد دوست ستاره باید بگم که من فکر میکنم شوهر دوست ایشون عشق آنچنانی به ایشون نداشت وگرنه حاضر نمیشد عذاب همسرشو ببینه و بزور حرف خودشو بزنه

من زیاد با این ازدواج مخالف نیستم و برای دوستان همسرانی باب میلشان آرزومندم (همینور واسه خودم)
آمیییییییییییییییییییییییییین

من هم با ازدواج با یک خارجی اصلا موافق نیستم study

هر چند می دونم عشق می تونه مثل یک طوفان بیاد و ... elephant

» با متولدین کدام ماه ازدواج کنید خوشبخت میشوید
» ازدواج موقت به سبک ایرانی(خوش به حال آقایون)
» به نظرت برای ازدواج داشتن عشق مهمه یا نه؟
» 1+10 نکته کلیدی برای حفظ سلامتی
» یک نکته برای آگاهی دوستان لابی