امیر ارسلانی
تعداد پستها : 9 سن : 41 آدرس : ایران-ارومیه از ایشان سپاسگزاری شده : 0 امتیاز : 54643 Registration date : 2009-12-11
| عنوان: ادبیات آذربایجان در سدة 6 و 7 هجری الجمعة ديسمبر 11, 2009 11:50 am | |
| ادبیات آذربایجان در سدة 6 و 7 هجری با ورود سلجوقيان به آذربايجان، عصر درخشانی از ادبيات اين سرزمين آغاز شد. سلجوقيان از ترويج زبان پارسی فروگذار نبودند. در اين زمان چهار زبان عربی، فارسی دری، پهلوی و ترکی در آذربايجان رايج بود. در اين ميانهی پرشور نشاط خاصی در ادبيات پديد آمد. نخستين کسی که پس از اسلام شعر پارسی گفته است، از آذربايجان بود: محمد بن بعيت والی متوکل در مرند. خراسان که در سدهی چهارم و آغاز سدهی پنجم خاستگاه شاعران برجستهای چون رودکی بود، در اين زمان جای خود را به آذربايجان داد. تبريز مورد توجه شاعران قرار گرفت. در سدهی ششم بزرگترين شاعران پارسی گوی در آذربايجان ظهور کردند. شاعران آذربايجانی پديد آورندهی شيوهی تازهای در ادبيات پارسی بودند که برخی آگاهان آن را سبک آذربايجانی نام نهادهاند. به دليل نزديکی آذربايجان به سرزمينهای عرب نشين، نسبت به خراسان در شعر شاعران آذربايجان واژگان بيشتری از عربی راه يافته بود. اين سبک ادب پارسی را در ميان گرفت. در سدههای پسين، زياده روی در بهره برداری از واژگان عربی، خود سبک مغلق و متکلفی را در نظم و نثر پارسی به نام سبک هندی پديد آورد. در بخش شمالی آذربايجان نيز شيروان شاهان (که خود را از نسل ساسانيان میشمرده و بر شيروان، دربند و شماخی فرمان داشتند) به تشويق شعر و ادب پارسی پرداختند. شاعران برجستهای چون مجيرالدين بيلقانی، ابوالعلاء گنجهای، خاقانی شروانی، نظامی گنجوی، فلکی شيروانی و قوامی گنجهای، از عنايات آنان بهرهمند بودند. در ميان اين شاعران ابوالعلاء گنجهای به عنوان پيش کسوت شناخته میشود. او برترين شاعر دربار شيروان شاهان و استاد خاقانی بود. خاقانی با حمايت او وارد دربار شد. خاقانی (525-582ق) زبدهترين چکامه سرای تاريخ ادبيات ايران، دارای جايگاهی است که او را حسّان عجم ناميدهاند. مجيرالدين بيلقانی (مرگ 594ق) شاگرد خاقانی بود. نظامی گنجوی (540-598ق) نقطهی عطفی در ادب پارسی به ويژه در منظومه سرايي است. نظامی اگر چه ترک زبان بود ولی با تأکيد شيروان شاه مجبور شد آثار خود را به پارسی بنگارد گرچه ديوانی ترکی از وی در قاهره موجود است. در ميان شاعران مورد تشويق سلجوقيان، شاعرهای نيز به نام مهستی گنجوی بود. او همسر امير احمد گنجوی معروف به ابن خطيب گنجه از شاعران زمان خود بوده و در دربار سلطان سنجر میزيست. به گفتهی آقای سعيد نفيسی، مهستی نام آورترين زنی است که به زبان پارسی شعر گفته است. تخصص او در سرودن رباعيات دربارهی پيشهوران و صنعتگران است. از ديگر شاعران آذربايجان در سدهی ششم میتوان به فخرالدين قوامی گنجوی، اميرالدين مسعود مهندس نخجوانی، مغيثی گنجوی، کمال الدين مراغی، عزالدين شروانی، خطيب گنجوی، اقطع الدين بيلقانی و فلکی شروانی اشاره کرد. در سدهی ششم جمال الدين خليل شروانی از شاعران توانای آذربايجان، جنگ نزهة المجالس را به نام شيروان شاه علاء الدين فريبرز تمام کرد. در اين کتاب آثاری از حدود 270 شاعر که بيشتر آن آذربايجانی و از شمال اين سرزمين يعنی گنجه شيروان هستند، آمده است. از اين شاعران میتوان به ابوالعلاء شاپور، ابوالفضل تبريزی، اثيرالدين عبدالله اومانی، معين الدين بختيار شروانی، بدر تفليسی، شيخ برهان الدين حسين گنجهای، بهار شروانی، پسر خطيب گنجه، تفليسی شروانی، جمال حاجی شروانی، جمال گنجهای، حميد شروانی، حميد گنجهای، دختر خطيب گنجه، رشيد بيلقانی، رشيد شروانی، رشيد گنجهای، رضا گنجهای، رضيه گنجهای، قاضی رکن الدين خويي، لطيف الدين زکی مراغهای، سعد گنجهای، شمس سجاسی، سعيد شروانی، شرف صالح بيلقانی، شرف مراغی، شمس اسعد گنجهای، شمس الدين اقطع بيلقانی، شمس الدين الياس ميدانی گنجهای، شمس اهری، شمس تبريزی، شمس عمر گنجهای شهاب گنجهای، صفی بيلقانی، صفی شروانی، ظهيرالدين مراغهای، عبدالعزيز گنجهای، عثمان مراغهای، عزالدين شروانی، عزيز شروانی، عماد شروانی، عيانی گنجهای، فخرالدين ابوبکر ابهری، فخر گنجهای، فخر مراغهای، فلکی شروانی، قاضی تفليسی، قطب الدين عتيقی تبريزی، قوامی گنجهای، کمال تفليسی، کمال مراغهای، لطيف تفليسی، مجيرالدين بيلقانی، محمد طيب اردبيلی، مختصر گنجهای، مظفر تبريزی، عقرب باکويي، مهذب الدين دبير شروانی، نجم گنجهای، نجيب گنجهای، نصير گنجهای، نفيس شروانی و يحيي تبريزی. رونق ادبيات پارسی در آذربايجان به گونهای بود که دو تن از شاعران خراسانی به آذربايجان آمده و در دربار اتابکان که دنباله رو شيوهی سلجوقيان در ترويج زبان پارسی بودند، وارد شدند. يکی ظهيرالدين فاريابی (مرگ 598 تبريز) و ديگری اثيرالدين اخسيکتی تورانی (مرگ 598 خلخال) بودند. با وجود رواج زبان پارسی دری در آذربايجان، وجود واژههای ترکی در اشعار شاعران چون ابوالمعالی رازی، خاقانی شروانی، سوزنی، جمال الدين عبدالرزاق گنجوی و نظامی گنجوی خود نشان اين بود که زبان ترکی نيز به آرامی گام در راه آفرينش ادبيات خود نهاده است. در اشعار فارسی اما واژهی ترک بيشتر در وصف معشوق و دلبری او آمده است. معنی ديگر غارتگری و دل ربايي است که نشان از حضور ترکان در ميان مردم و وارد شدن اين سمبلها در شعر فارسی دارد. در اشعار شاعران اين دوره، مفهوم دلربايي ترک با هندو برابری کرده و در برخی از اشعار از آن پيشی گرفته است. چشم ترکت چو مست برمیخيزد شور از می و می پرست برمیخيزد زلفت چون به رقص در ميان میآيد صد فتنه به يک نشست برمیخيزد (مهستی گنجوی) هندوی سر زلفت تو ای شهر آرای چون ترک به يغماي ختن دارد رای در پای تو میافتد و دل میدزدد داند که بود روزی هندو در پای (پسر سله گنجه) زلفت که تو را به چشم درمیآيد گرچه بر چشم تو بر سر میآيد هندوست ورا از چشم خود دور نکن زيرا که به روی ترک بر میآيد (نجيب گنجوی) در اين ميانهی پر غوغا، نياز به آموزش زبانهای عربی، فارسی و ترکی احساس میشد و نگارش فرهنگهايي برای اين منظوم لازم بود. بيشتر فرهنگهايي که تا قرن ششم نگاشته شده اند، فرهنگهای توصيفی هستند. از سدهی ششم فرهنگهای دو زبانه به نگارش درمیآيند. در اين ميان کتابهای لغت زيادی از جمله طرح اللغة (جمالالدين قرشی) و قاموس المحيط و قابوس الوسيط (فيروز آبادی) در توضيح لغات عربی- فارسی نگاشته شدند. در آغاز سدهی هفتم، آذربايجان در آرامش نسبی به سر میبرد ولی با حملهی مغولان به ايران در سال 616ق توفان از راه رسید. سپاه بزرگ مغول در 629ق آذربايجان وارد شدند. مردم تبريز با دادن هديههای گران بها، شهر را از گزند چپاول آنان رهايي دادند. در برخی شهرها اما مردم ايستادگی کردند و طعم تلخ تيغ مغولان را چشيدند. به گفتهی ابن اثير: «برخی از مغولان وارد آذربايجان و اران شدند و در مدتی کمتر از يک سال، غارت و ويرانی بر جای نهادند و بسياری از مردم را نابود کردند و برخی نيز فرار کردند و جان خود را خلاصی نمودند.» هجوم مغولان زيان بسياری به بار آورد. شبکههای آبياری، مراکز فرهنگی، مراکز تجارت و … ويران شدند. بيش از نصف سپاه مغولان را جنگجويان ترک تشکيل میدادند و عدهی زيادی از فرماندهان نيز ترک بودند. واژگانی از زبان مغولی نيز در ميان مردم رايج شد. در اين زمان زبان ترکی در آذربايجان و اران بر اريکهی برتری بود. برتری زبان ترکی و گسترش آن در سدهی هفتم به حدی بود که نياز به دانستن واژهای فارسی برای مردم عادی و فرهيختگانی که به زبان ترکی سخن میگفتند، احساس میشد. از اين رو تأليف فرهنگهای ترکی به فارسی و فارسی به ترکی از سدهی هفتم آغاز شد. تأليف اين فرهنگها خود دليلی بر گسترش زبان ترکی در ميان مردم بود. حسام الدين حسين بن عبدالمؤمن خويي از شاعران آذربايجان در سال 640ق لغت نامهی منظوم عربی به فارسی با نام «نصيب الفتيان و نسيب التبيان» را نوشت. علاوه بر آن يک فرهنگ ترکی به فارسی را با عنوان «تحفه حسام» در 296 بيت به نظم کشيد. در اين فرهنگ از بحرهای مختلف عروضی استفاده شده است. اين اثر را میتوان نخستين گام در عرصهی تأليف فرهنگهای ترکی به فارسی دانست. در اين سده همچنين جمال الدين ابن مهنا کتاب «حلية الانسان و حلبة اللسان» را نوشت که به نام لغت ابن مهنا معروف است. اين کتاب سه قسمت است: عربی- فارس 2. عربی- ترکی 3. عربی- مغولی. در قسمت عربی- ترکی دربارهی دستور زبان ترکی آذربايجان توضيحات مفصلی داده شده است و بيش از 2000 لغت ترکی آمده که بسياری از آنها در گويش امروز اين زبان به کار میرود. با تکامل زبان ترکی در آذربايجان، لهجهای از زبان ترکی به وجود آمد که از يک طرف با زبان ترکی اوغوز و از طرف ديگر با زبان پارسی ارتباط داشت. ويژگی خاص اين لهجه از زبان ترکی، وجود کلمات زياد فارسی در آن بود. با وجود اين کلمات زياد، اين لهجه از نظر ساختار زبانی ترکی است و آن را ترکی آذربايجانی مینامند. در اين لهجه کلمات فارسی زيادی وجود دارد. با اين حال اين همبستگی ميان زبان ترکی آذربايجانی (يعنی آن نوع از زبان ترکی که در آذربايجان رايج است) و پارسی از ديرباز برقرار بوده است. هر دو زبان از يکديگر کلمات بسياری گرفتهاند. بيشتر از هزار واژه ترکی در زبان فارسی امروز استفاده است. فخرالدين هندوشاه بن سنجر عبدالله دانشمند، مورخ، فرهنگ نويس و شاعر سدهی هفتم و هشتم کتابی به نام «صحاح العجم» يا «الصحاح العجمیه» نوشته است. در اين کتاب معادل ترکی حدود 5117 واژهی پارسی داده شده و در هر مدخل مترادفات، مشتقات، و … مربوط به هر واژه ذکر شده است. اين کتاب در چهار زبان عربی، ترکی، پارسی و پهلوی است. اين فرهنگ شامل يک مقدمهی مختصر و فصلی کوتاه در دستور زبان پارسی است. مقدمه و بخش دستور به زبان عربی است. از مقدمه چنين برمیآيد که هندوشاه اين کتاب را برای پارسی آموزان آذربايجان نگاشته است. گسترش زبان ترکی در ايران به حدی رسيده بود که از سدهی هفتم به بعد کتابهای معتبر قديمی که به وسيلهی دانشمندان و نويسندگان ايرانی تأليف شدهاند از قبيل درّهی نادری، تاريخ معجم، عالم آرای عباسی، کتاب تزجيه الامصار و تزجيه الاعصار معروف به وصّاف، روضة الصفاء، ناسخ التواريخ و نزديک به صد کتاب معتبر علمی و ادبی و تاريخی ديگر حاوی لغتهای خالص و مغلق ترکی میباشند.
| |
|