مرتضی
ممیز متولد 4/6/1315 تهران، میدان مولوی و فرزند محمدعلی و خانم کوچک،
سرانجام در شب ِ 4/8/1384 چشم از جهان گرافیکی خود فرو بست. جهانی که خود
ساخت و ساخت و به اتمام رساند. مرتضی ممیز در سال 44 از دانشکده هنرهای
زیبای تهران فارغ التحصیل شد و سه سال بعد گواهینامه ی طراحی غرفه و
ویترین و معماری خود را از مدرسه عالی هنرهای تزیینی ِ پاریس دریافت نمود.
گفتنی است دوره اخذ لیسانس ممیز 11 سال به طول انجامید و ممیز در این دوره
به کارهای مختلفی چون کار در آتلیه گرافیکی و... مشغول بود. سیمای کاریش
در این دوره در آثار متعدد روی جلد و پوستر نمایان می نمود. آثارش در این
زمان نگاهی نخبه گر و پیشرو داشت. همچنین درگیری های فکری ممیز با نسل
قدیمی که گرافیک را در آثاری خرد و همه فهم ِ لاله زار درک می کردند باعث
گردید تا همواره با نظام گرافیکی ِ کم توانی در جامعه مواجه گردد که در آن
گرافیست، تکنیسین خوانده می شد و اعتبار وی تنها به پول درک می گردید.
شاید همین نظام کم توان باعث شد تا در سال 48 پیشنهاد ایجاد رشته گرافیک
را به دانشکده ی هنرهای زیبا بدهد. بنیانگذاری این رشته برای دانشجویان
هنر باعث گردید تا سیستم ناقص گرافیک که بدست ناتوان(و یا کم توان) نقاشان
اداره می شد و می رفت به سمت انحطاط برود، جان بگیرد و تلاشی را برای پا
گرفتن در خشکزارِ این سرزمین آغاز کند و در ادامه گرافیستهایی نوجو پدید
آیند و برگ تازه ای از آثار گرافیک را بازگشایی نمایند.
تا این زمان(1348) مرتضی ممیز به غیر از طراحی گرافیک برای کتابها و
پوسترها، تلاشی را تحت عنوان مدیرهنری در مجلاتی چون ایران آباد(39) کتاب
و کیهان هفته(40و41)، فرهنگ(40) کاوش(42و43)، نگین(44) آغاز نمود. مجلاتی
که نحوه و سبک کاری ممیز را در جامعه تثبیت و معرفی نموده است. آثار ممیز
در این دوره در کتاب هفته به چنان پرکاری و دوره ی خلاقی بدل می گردد که
نام ممیز را به عنوان گرافیستی مولف و کم نظیر بر سر زبانها می اندازد.
همچنین ادامه کار ممیز در نشریات فرهنگ و نگین، راه را برای ورود
گرافیستهای جوان و نوجوی دهه ی 40 مانند فرشید مثقالی باز می نماید. آثار
روی جلد ممیز برای نشریه کتاب هفته نمونه هایی از چاپ (سیلک و لیتوگرافی)
موفق و خلاقانه ای است که ارزشهای گرافیکی بسیار مفیدی را با خود به همراه
دارد. تصویرسازی های درون کتاب نگاه نوجو و بی قرار او را که کمی متاثر از
آثار گرافیکی اروپای شرق به خصوص لهستان و شوری سابق می نمود را داراست.
این نگاه چنان از ... مرتضی ممیز گذشت که تاثیر آن را بر جریان گرافیک و
آثار گرافیستها می توان مشاهده نمود. روی جلدها در نگین و فرهنگ و زندگی
نمونه ی برخورد خلاق و گرافیکی با موضوعاتی چون مشاهیر و ادبا می باشد که
اگر چاپ نا مرغوب آن زمان را در دست پر خمیر ممیز، جذاب و حتی شاهکار
بدانیم، کم بیجا نگفته ایم. در این دوره، صنعت چاپی که جای چندانی برای
مانورِ تونالیته ها و رنگها ندارد با طراحی و شگردهای ممیز به دوره ای از
کارهای خلاق و متفاوت بدل گردیده است و راه را برای ورود آثارِ آوانگارد
در گرافیک می گشاید. می بایست به یاد آوریم در این دوره گرافیست از مرز
برش کاغذ خود هم مطمئن نبودند و حاصل چاپ شده آثارشان معمولا فرق زیادی با
نمونه طراحی شده داشته است ولی ممیز با مصالحه، سعی در ایجاد فضای کاری
خلاق و پویا به نفع خویش می نماید. ممیز در این آثار به هیچ وجه گرفتار
تولید آثاری صرفا ً تکنیکی نگردیده و همواره ابزار را در راه بیان ایده ها
و افکارش به کار بست.
چندان مبالغه نخواهد بود اگر بگوییم واژگان گرافیکِ آکادمیکِ امروز،
عمری به اندازه ی مرتضی ممیز دارد یا شاید بهتر بگوییم عمری وابسته ی به
مرتضی ممیز دارد. همچنین او از سال 48 تاکنون با تربیت خیل بسیاری از
دانشجویان گرافیک تاثیر مثبتی بر ارتقاء و شناخت گرافیک در بین جامعه ی
ایرانی داشت. ممیز علاوه بر دانشکده ی هنرهای زیبا در دانشکده ی هنرهای
تزیینی و دانشگاه فارابی نیز تدریس نمود و رییس انتخابی کمیته هنرهای
تجسمی یونسکو در تهران بوده است. عضو International Advertising
Association نیویورک تا سال 54 بوده است و از سال 56 تاکنون نیز یکی از
اعضای انجمن بین المللی طراحان گرافیک محسوب می گردد. علاوه بر اینها وی
عضو موسس و رییس هیات مدیره انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران و مشاور هنری
و داور چندین بینال و نمایشگاه در داخل و خارج از ایران محسوب می گردد.
در ادامه فعالیت مرتضی ممیز در دهه چهل، وی مدیر هنری نشریات ِ فرهنگ و
زندگی(48تا57)، رودکی(50 تا57)، سینما(53و54)، معماری و هنر ایران(66)،
کلک(69تاکنون)، نگاه نو(70تا78)، شریف(72تا80)، تصویر(71)، Silk
Road(73و74)، فصلنامه خاورمیانه(73)، گفتگو(73تاکنون)، پیام
امروز(73تا79)، زمان(73تا79) و جشنواره ی جهانی فیلم تهران(52تا56) نیز به
شمار می آید.
در حوزه ی تئاتر نیز با آثار «دیکته و زاویه» نوشته غلامحسین ساعدی و
کارگردانی رشیدی در سال47 آغاز به کار نمود و طراحی صحنه ی این کار را بر
عهده داشت و در ادامه طراحی صحنه هایی چون پرواربندان(ساعدی)،
لئوکادیا(ژان آنوی- سمندریان)، وای بر مغلوب(ساعدی-رشیدی)،
بازرس(گوگل-انتظامی) و...و همچنین طراح نورِ بازگشتی نیست(گلچهره سجادیه)،
دندون طلا(داود میرباقری) و... را خلق نموده است. او علاوه بر آثار پوستر
فیلم مانند ستارخان(علی حاتمی)، طبیعت بی جان(سهراب شهیدثالث)، مادر(علی
حاتمی)، هامون(داریوش مهرجویی) و... سه انیمیشن کوتاه با عنوانهای: آنکه
عمل کرد و آنکه خیال بافت(50)، یک نقطه ی سبز(51) و سیاه پرنده(52) را در
پرونده خویش دارد. همچنین تصویرگر کتابهای بسیاری برای کودکان و نوجوانان
محسوب می شود که مطرح ترین آنان مانند «اینک خورشید» نگاهی بسیار خلاق و
جذاب در مقوله تصویر دارد، نگاهی پویا به پدیدآوری تصویرسازی کتاب کودک با
مصالح تکرارشونده و درک مناسب از ویژگی های تصویر در خدمت متن. در تصاویر
این کتاب با استفاده از فنون دستگاه کپی تصاویر طراحی شده توسط خود ممیز
تکرار و کنار یکدیگر کلاژ گردیده است. آثار این کتاب نشان از هوش بالای
طراح در گزینش و استفاده از تکنینک دارد. همچنین کتاب «قصه های قرآن» که
یکی از معروفترین آثار وی با تکنیک «اسکراچ برد» به حساب می آید راهی تازه
در تهیه ی تصویر سیاه و سفیدِ کتابهای نوجوانان می باشد. اتفاقی که تاثیر
آن را در آثار تصویرگران هم نسل و بعد از خود به صورتی جدی می توان پیدا
نمود. تمام آثار چاپ شده و فعالیتهای گذشته وی در اعتلای گرافیک و گذر از
«کم دانسته ها» موثر و توانا بوده است.
مرتضی ممیز علاوه بر دهها عنوان مقاله، نقد و گفتگو، آثاری را در هیبت
کتاب به طبع رسانیده است که از جمله آنها می توان طراحی و نقاشی( وزارت
آموزش و پرورش-51)، Graphic art in iran(شورای عالی فرهنگ و هنر-53)، طرح
تزیینی و نقشه کشی (وزارت آموزش و پرورش-54)، نشانه ها(چهاررنگ-62)، طراحی
اعلان(ویلهم-1984-آلمان)، تصویر و تصور(اسپرک-68)، طراحی روی جلد(ماه
ریز-80)، طراحی اعلان جلد2(مرکز-81)، طراحی نشانه جلد2(ماه ریز-81) را ذکر
نمود.
اگرچه در سالیان اخیر چندان کار گرافیک نمی کرد و شاید بهتر بگوییم
آثار چندان خوبی نداشت(آنطور که مرتضی ممیز را می شناختیم) ولی در شکلی
تازه (به قول قباد شیوا:) دیپلمات فرهنگی شده بود و سعی بسیاری در تشکیل
انجمن صنفی و ایجاد بستری برای حضور گرافیست ها از خود نشان داد که نتایج
آن در شکل گیری نهادهای مختلف و گروههای هنری می توان جستجو کرد و فضای
راکد گرافیک با تک عنوان نشریه گرافیکی و یک بینال دست و پا شکسته را (به
همراه هم نسلان دیگر) تبدیل به جریانی از گروههای مختلف گرافیکی، بینالها
و نمایشگاههای متعدد نمود که نیاز است تا از طرف نسل حاظر ادامه یابد.
جریاناتی چون بینال پوستر، نمایشگاه روی جلد کتاب، پوسترهای تجربی و
نمایشگاه تایپوگرافی و.... وی با برپایی و تشویق مجلات مختلف گرافیک و چاپ
و معرفی هنرمندان و هنر گرافیک ایران به جهان راهی را به جوانمردی در
زندگی طی نمود