روز سه شنبه آقای محمود احمدی نژاد رئيس جمهوری اسلامی ايران و روز چهارشنبه آقای ون جيابو نخست وزير چين در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی کردند.
کاش می شد که متن کامل اين دو سخنرانی در اختيار نمايندگان مجلس، فعالان سياسی، همه دولتمردان و تاثيرگذاران بر سياستهای جمهوری اسلامی قرار گيرد، تا آنها که به هر شکل مشغول نقش آفرينی در اين بازی خطرناک اند، بدانند که با خود، دوستان خود، همسايگان، شهروندان و هم ميهنان خود چه کرده و چه می کنند. آدمهايی که هر روز به سراغشان می آيند، دهها و صدها هزار ايرانی آبرومندی که از سر استيصال برای محمود احمدی نژاد و نمايندگان مجلس نامه سی دلاری گدايی می نويسند. ون جيابو نخست وزير چين، دهها رهبر و نماينده حاضر در مجمع عمومی را مخاطب قرار داده چنين می گويد: ” رقم توليد ناخالص ملی چين در زمره بالاترين اقتصادهای جهان است، با اين حال، رتبه توليد ناخالص سرانه ما کمتر از يکصد کشور ديگر است، دهها ميليون چينی فاقد غذا و لباس کافی اند، چين هنوز يک کشور در حال توسعه است، سطح پايين توليد، کمبود منابع، انرژی و پيامدهای زيست محيطی تداوم روند توسعه را محدود می کند. “(۲) کمی انصاف داشته باشيد! شما مشغول مطالعه نطق رهبران دو کشور از قاره آسيا هستيد. کشور نخست جمهوری خلق چين نام دارد، کشوری که فقط سال گذشته ۸۰۰ بيليون دلار سرمايه گذاری مستقيم خارجی جذب کرده است، سهم اقتصاد چين از سرمايه گذاری مستقيم خارجی ۱۲۶ برابر جمهوری اسلامی ايران است. چين که جای خود دارد، سهم جمهوری ترکيه ۱۷ برابر ايران است.(۱) . آقايان! می توانيد اين را توضيح دهيد؟ (۴) نخست وزير چين، بزرگترين دارنده ذخاير ارزی در جهان، سرزمين خود را کشوری در حال توسعه -« a developing country» - می خواند که دهها ميليون نفر از مردمش با فقر و گرسنگی دست به گريبان اند و محمود احمدی نژاد کشوری که حتی توان تامين برق پايتخت خود را ندارد، کشور ايران را «country extremely and very developed and powerful»(۵) می خواند. من گمان نمی برم اين سخنان سخيف و مضحک برای خنداندن ديگران باشد، باور کنيد اعتياد به خودفريبی مهلکترين نوع اعتياد است. خودفريبی چه دردی از شما دوا می کند؟ مشکل قطع برق و گاز را پايان می بخشد؟ پاسخ خشکسالی و نابودی جامعه کشاورزی است؟ راه حل مشکل واردات کالای ارزان و ورشکستگی صنايع داخلی است؟ آخر کدام حکومت فقط و فقط با اتکا بر دروغ و خودفريبی قادر به تداوم حيات خود شد که شما دومين اش باشيد؟ نخست وزير چين، يک کلمه و حتی کلمه، از تخاصم و تهديد نام نبرد؛ در نطق او واژه های صلح، اقتصاد جهانی، توسعه، همکاری و مشارکت بارها و بارها تکرار شد، کلمه به کلمه نطق وی درباره اقتصاد گلوبال و تاثير آن بر رشد چين و ديگر کشورهای درحال توسعه است. در مقابل رئيس جمهورایران سخنرانی اش با فوران واژه هايی نظير قتل، آدمکشی و نفرت آغاز می شود. نخست وزير چين در نطق ۱۴۰۰ کلمه ای خود ۳۵ بار واژه چين را به کار برد. رئيس جمهور ايران در سخنرانی ۳۲۰۰ کلمه ای خود فقط ۵ بار از کلمه “ايران” استفاده کرد که “۴″ بار آن تنها در يک پاراگراف برای توصيف فشار آژانس بين المللی انرژی هسته ای و حمايت مردم از انرژی هسته ای احمدی نژاد است، يعنی تنها جايی که او نيازمند نمايش کاذب حمايت ملی است. آيا نبايد نتيجه گرفت که رئيس جمهور ايران از بردن نام کشورش بيزار است؟ درست به همين دليل تنها “۶″ بار از ايرانيان ياد می کند و بازهم برای توصيف حمايت ايشان از برنامه هسته ای و ديگر هيچ. ۳۲۰۰ کلمه و تنها يک بار ذکر نام ايران، و آن هم به دليل موضوع انرژی هسته ای. من نه از مخاطبان دائمی خود که از تحليلگران نزديک به نظام سوال می کنم؛ چرا يک رئيس جمهور بايد تا به اين حد از مردمی که به قول شما انتخابش کرده اند، متنفر و بيزار باشد؟ آيا ايشان و فردی که نطق ايشان را نوشته است و آن مقام عاليرتبه ای که ايشان را قبل از پرواز به حضور پذيرفته، و قطعا نطقشان را خوانده اند، همگی از سلامت عقلی و روانی برخوردارند؟ دومين واژه سخنرانی نخست وزير چين “چين” است، می دانيد اولين استفاده از واژه “ايران” چندمين لغت سخنرانی آقای احمدی نژاد است – واژه شماره ۱۸۱۰ او. و می دانيد واژه “فلسطين” چندمين واژه است؟ ۱۵۷ امين واژه . و می دانيد دردآور ترين بخش داستان کجاست؟ آنجا که همه رهبران سخنران مجمع عمومی، در نخستين دقيقه نطق با افتخار نام سرزمين خود را بردند، مانند رهبر چين. اما اين محمود احمدی نژاد بود که به عنوان تنها موجود حاضر در جلسه ۳۲۰۰ واژه غريب و غيرمعمول را بر زبان راند تا از تلفظ نام کشور خويش فرار کند. نخست وزير چين حتی از يک کشور ديگر جهان به جز چين نام نبرد، رئيس جمهور ايران، فردی که تنها ۵ بار از کشور خودش نام برده است، ۶ بار واژه فلسطين، ۴ بار عراق، ۲ بار افغانستان و لبنان و شش بار صهيونيسم را به کار برد. او حتی به اين بسنده نکرد و سراغ گرجستان و آبخازيای جنوبی رفت و سری هم به آفريقا زد و درباره استعمار آفريقا، آمريکای لاتين و کشورهای آسيايی سخن گفت، اما تنها از يک واژه مثل طاعون گريخت: ايران. و شرمگينانه بايد گفت که تنها يک موضوع در سخنان احمدی نژاد نيامد، ايران ، مردم ايران ، وضعيت مردم ايران و سرنوشت مردم ايران. من می توانم برای دهها و صدها سطر، نتيجه گيری تکاندهنده خود از نطق رئيس جمهور ايران را ادامه دهم. می توانم فهم، شعور و درک او را با افرادی چون عبدالله گل و آصف علی زرداری و حتی روسای جمهور فقيرترين کشورهای آفريقايی مقايسه کنم. آنان که همه و همه آمده اند به نيويورک، تا با دست پر برگردند به کشورهای خويش و ثبات، توسعه اقتصادی و اشتغال برای مردمی که آنان را برگزيده اند، به ارمغان آورند. اما در اين ميان يک نفر و تنها يک نفر، با سودای ابلهانه رهبری جهان، جان و مال و زندگی هفتاد و پنج ميليون ايرانی را به بازی گرفته است. دوستان من! دوستدار انقلاب اسلامی ايران باشيد يا معارض آن، چاره ای نداريد جز اذعان به اين حقيقت که از برکت افرادی نظير آقای ون جيابو، کشور چين ديروز نخستين فضانوردان خود را رهسپار کيهان کرد و حاصل شعور و کنش آدمهايی مثل احمدی نژاد، فروش نفت و صرف درآمد آن برای واردات کاندوم و سيب زمينی است. حاصل گفتمان احمدی نژاد قطع برق است، واردات سيب از مصر است و خودکشی کارگرانی که ماههاست حقوق دريافت نکرده اند. قبول نداريد نطق نخست وزير چين آقای ون جيابو را با محمود احمدی نژاد مقايسه کنيد.(۶)